عصر بازار- بازاریابها نگرش را ارزیابی کلی و طولانیمدت از موضوعاتی مانند انسانها، اشیاء، تبلیغات و... تعریف میکنند که افراد درباره آنها طرز فکر خاصی دارند.
به گزارش پایگاه خبری «عصر بازار» ، معمولا نگرش طی زمان تغییر نمیکند و چون کلی و عمومی است باید در خصوص موقعیتهای مختلف صدق کند، نه در خصوص رویدادهای لحظهای. به عنوان مثال، اگر کسی تنها زمانی درباره سرعت احساس منفی پیدا میکند که یک نوجوان در حال رانندگی است، اما در موقعیتهای دیگر از سرعت لذت میبرد، نگرش کلی وی نسبت به سرعت منفی خواهد بود.
درک نحوه شکلگیری نگرش و تاثیر گذاشتن بر آن، برای بازاریابها اهمیت بسیاری دارد، چون کمک میکند بتوانند از طریق نگرش بر تصمیمات مشتریان تاثیرگذار باشند.
فکر، احساس و خرید
بسیاری از بازاریابها عقیده دارند که نگرش سه عنصر دارد: شناختی (فکر مصرفکننده)، هیجانی (احساس مصرفکننده) و رفتاری (رفتار مصرفکننده). مصرفکننده از طریق نگرش خود تصمیم میگیرد که کدام تبلیغ را نگاه کند، به کدام فروشگاه برود، کدام محصول را دوست داشته باشد و چه محصولی بخرد.
جزء فکری نگرش، شناخت مشتری یعنی افکار و عقاید وی را درباره موضوع مورد نظر در بر میگیرد. به عنوان مثال، فهرست کردن ویژگیهای مختلفی مثل سبکوزنی درباره محصول خاصی مثل MacBook Air ، جزء نگرشی شما را نسبت به این محصول نشان میدهد.
جزء احساسی نگرش یک مصرفکننده ارزشیابی کلی مصرفکننده را شامل میشود که میتواند به صورت مطلوب یا نامطلوب دستهبندی شود. جزء رفتاری نیز با این سر و کار دارد که مصرفکننده احتمالا چه رفتاری را از خود نشان میدهد (آیا محصولی را میخرد یا از خدمات ارائه شده استفاده میکند).
بازاریابها برای اینکه تشخیص دهند مصرفکننده چه رفتاری را از خود نشان خواهد داد، درباره قصد خرید مصرفکننده اطلاعاتی را جمعآوری میکنند؛ البته باید گفته شود که عوامل بسیاری میتواند روی این تاثیر بگذارد که مصرفکننده مطابق قصد و نیت خود خرید کند، چون ممکن است قصد خرید داشته باشند، اما چون پولی در دست ندارند از آن منصرف شوند.
اساس شکلگیری نگرشها
برخی نگرشها بر اساس اطلاعاتی شکل میگیرند که درباره آنها تحقیق شده است؛ مثلا اگر قصد دارید به سینما بروید و هنوز فیلمی را انتخاب نکردهاید، ممکن است نقدهای مربوط را بخوانید یا از دوستانتان بخواهید به شما یک فیلم خوب پیشنهاد دهند. بنابراین، اطلاعاتی که جمعآوری میکنید مبنای شکلگیری نگرش شما درباره فیلم خواهد بود، حتی قبل از اینکه فیلم را ببینید. رویکرد دوم مطرح میکند که نگرش بر اساس احساسات یا "تمایل" شکل میگیرد؛ نگرش درباره برخی محصولات با تجربه کردن آنها به دست میآید که این روند برای محصولات ارزان بیشتر اتفاق میافتد؛ مثلا اگر بخواهید متوجه شوید که آیا Vanilla Coca-Cola را دوست دارید یا نه، سادهترین راه خریدن و امتحان کردن آن است تا بتوانید تصمیم بگیرید از این پس هم محصول را بخرید یا خیر.
گرچه نگرش به تنهایی تعیینکننده رفتار نیست، اما در بازاریابی بسیار به کار میآید؛ بازاریابها به تغییر نگرش توجه بسیاری دارند، چون اگر بتوانند روی نگرش مصرفکننده تاثیر بگذارند، سپس روی فروش نیز تاثیرگذار خواهند بود.
دو گروه از متغیرها بر تاثیر برقراری ارتباط بر نگرش مصرفکننده مهم است که در درجه اول جذابیت و اعتبار منبع قرار دارد؛ اگر اطلاعات به وسیله فرد مورد اعتماد مصرفکننده ارائه شود که مورد احترام او نیز هست، احتمالا بیشتر به پیام ارسال شده اعتماد میشود. به همین دلیل، بسیاری از پیامهای بازاریابی به وسیله افراد متخصص فرستاده میشود، مثل دندانپزشکی که از ویژگیهای خمیردندان Colgate تعریف میکند. مصرفکننده نیز باید تشخیص دهد که یک منبع چقدر قابل اعتماد است؛ منابع غالبا زمانی قابل اعتماد هستند که امانتداری، تخصص یا مقام داشته باشند.
دومین دسته از متغیرها به خود پیام مربوط است و جنبههای ادراکی تبلیغ مثل جزئیات یا ظرافت بصری، جنبههای حافظه و یادگیری مثل تکرار، استدلال یک و دو طرفه و جنبههای تاثیرگذاری مثل هیجان، جنسیت، شوخطبعی و ترس را در بر میگیرد.
اعتبار سخنگو
وقتی پیامی پیچیده بوده یا بین محصول و تاییدکننده آن همخوانی خوبی وجود داشته باشد، سخنگو قابل باورتر میشود. اما عواملی وجود دارد که میتواند اعتبار سخنگو را تحت تاثیر قرار دهد و مهمترین آن زمانی اتفاق میافتد که یک سخنگو محصولات زیادی را تایید کند. به عنوان مثال، مایکل جوردن بازیکن بسکتبال حدود 37 محصول را تایید و به این ترتیب، تاثیرگذاری تبلیغات را کم کرد.
باشگاه هواداران هارلی
هارلی دیویدسون باشگاه هواداران (H.O.G ) خود را در سال 1983 به این دلیل تاسیس کرد که هر ساله بر تعداد افرادی که از محصولات این برند خرید کرده بودند و میخواستند در فعالیتهای مشترکی شرکت کنند، افزوده میشد. روز به روز تعداد اعضای H.O.G بیشتر میشد تا سال 1990 که تبدیل به یک برند بینالمللی شد و اولین رالی خود را در انگلستان برگزار کرد.
هدف گروه این بود که مشغولیت اعضای خود را با محصول اصلی شرکت یعنی موتورسیکلت آن بیشتر کند. عضویت در H.O.G مزایای بسیاری مثل دریافت مجله هارلی دیویدسون، استفاده از بیمه، کمکرسانی در جادهها و... را در بر داشت؛ اما بزرگترین رویدادی که اشتیاق به این برند و وفاداری مشتریانش را بیشتر کرد، Posse Ride بود.
دارندگان هارلی، در سری رالیهای "بازگشت به خانه" در محل دفتر مرکزی هارلی در ویسکانسین و رالیهای منطقهای و محلی دیگر شرکت میکردند و هزاران طرفدار هارلی گرد هم جمع و به جامعه بزرگتری متصل میشدند؛ این حس جمعگرایی باعث قدردانی بیشتری از برند هارلی میشد و بنابراین نگرش مثبتتری در طرفداران هارلی و حتی کسانی که مشتری آن نبودند، ایجاد میکرد.