عصر خودرو

رئیس سازمان بورس در یک سالگی فعالیت خود مطرح کرد

صکوک؛ شاهراه دولت در زمین بورس

عصر بازار- پس از گذشت یک سال از فعالیت محمد فطانت به‌عنوان سکاندار بورس تهران، در مصاحبه‌ای کارنامه وی مورد بررسی قرار گرفته است.

صکوک؛ شاهراه دولت در زمین بورس
نسخه قابل چاپ
يکشنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۴ - ۰۹:۳۷:۰۰

    به گزارش پایگاه خبری «عصربازار» به نقل از تجارت فردا، رئیس سازمان بورس ضمن عاری دانستن فضای معاملات بورس از مناقشات سیاسی، تاکید می‌کند هرچند با رفع تحریم‌ها وضعیت بسیاری از شرکت‌ها بهبود می‌یابد اما با توجه به آنکه تحریم‌های هسته‌ای علت اصلی وضعیت رکودی صنایع نبوده، اکنون نیز رفع آنها حلال همه مشکلات نخواهد بود. وی درباره نقش بورس در وضعیت کنونی اقتصاد کشور معتقد است که بازار سرمایه زمین اصلی و سرنوشت‌ساز دولت برای خروج از تنگناهای مالی فعلی است. به این ترتیب، بازار صکوک مهم‌ترین مسیر برای تامین مالی و پرداخت بدهی‌های دولت است و دروازه اصلی ورود سرمایه‌گذاران خارجی محسوب می‌شود. فطانت همچنین مذاکرات انجام شده با فدراسیون بورس‌های بین‌المللی را مناسب ارزیابی کرده و امیدوار است کشورمان به زودی به عضویت این سازمان درآید. در ادامه، خلاصه‌ای از مصاحبه یادشده را می‌خوانیم.

           
    رئیس‌جمهور روحانی زمانی که گزارشی از صد روز فعالیت دولت خود ارائه کرد، از مردم خواست سرمایه‌های خود را وارد بورس کنند. به نظر شما دعوت مردم از سوی رئیس‌جمهوری برای سرمایه‌گذاری در بورس کار صحیحی بود؟
    فکر می‌کنم دعوت رئیس‌جمهور از مردم برای سرمایه‌گذاری در بازار سرمایه صحیح و منطقی بود. این را بی‌ملاحظه می‌گویم و هدفم دفاع نیست. دعوت به سرمایه‌گذاری در بازار سرمایه این معنی را می‌دهد که رئیس‌جمهوری، مردم کشورش را برای سرمایه‌گذاری در بخش تولید و صنعت کشور تشویق کرده است. نباید از این‌گونه دعوت‌ها ترس و واهمه داشت. اتفاقا، دعوت به سرمایه‌گذاری در بازار سرمایه باید همیشگی و پایدار باشد. به نظرم، رئیس‌جمهور روحانی کار صحیحی کردند و این دعوت به مثابه دعوت پایدار و همیشگی برای سرمایه‌گذاری مردم در بازار سرمایه است.
    توجه داشته باشیم بازار سرمایه تنها بازاری است که باعث می‌شود سرمایه‌های مردمی به بخش تولید سوق پیدا کند. بنابراین نباید از این‌گونه دعوت‌ها بترسیم و نتیجه بگیریم چون بورس اکنون در شرایط مناسبی قرار ندارد و سرمایه‌گذاران در این بازار متضرر شده‌اند دولت مرتکب اشتباه شده است و نباید مردم برای سرمایه‌گذاری در چنین بازاری دعوت می‌شدند. نکته دیگر اینکه در حال حاضر بیش از 850 هزار میلیارد تومان نقدینگی در کشور وجود دارد و هر دولتی باید از این حجم نقدینگی هراس داشته باشد. مردم باید در افزایش تولید و رونق آن مشارکت داشته باشند. این مشارکت بخشی از طریق سرمایه‌گذاری در بازار سرمایه امکان‌پذیر است. به هر حال سرمایه‌گذاری در بخش اقتصاد ممکن است با ریسک‌هایی همراه باشد و البته سرمایه‌گذار هم به وجود این ریسک آگاهی دارد. در آن مقطع که رئیس‌جمهور مردم را به بورس دعوت کرد، با توجه به امیدهایی که در دل مردم روشن شده بود، بورس با رونق بسیار بالایی مواجه شد. یعنی در مدت کوتاهی شاخص کل از حدود 42 هزار واحد به مرز 90 هزار واحد رسید که بی‌سابقه بود. پیش‌بینی‌ها بر این اساس بود که این روند ادامه‌دار باشد و پس از طی یک دوره هیجانی بازار سرمایه به تعادل برسد. اما به یکباره فضای بازی در دی‌ماه سال 92 تغییر کرد و شرایطی حاکم شد که روند صعودی بازار سرمایه تغییر مسیر داد و نزولی شد. تصمیماتی که از سوی مجلس در دی‌ماه سال 92 برای بودجه 93 اتخاذ شد و بر اساس آن، نرخ خوراک پتروشیمی افزایش یافت و عوارض سنگین و بهره مالکانه برای بخش معدن تعیین کردند، باعث شد مسیر صعودی بازار سرمایه تغییر کند و از این مقطع زمانی، ریزش شاخص بورس رقم خورد. از طرف دیگر، شرایط اقتصادی دنیا نیز دستخوش تغییر شد. قیمت نفت ریزش کرد و به تبع اتفاقاتی که پس از آن رخ داد قیمت کالاهای اساسی هم با سقوط بی‌سابقه مواجه شد و اثرات این عوامل در بازار سرمایه ما نیز پدیدار شد. به هر شکل اقتصاد ایران به نفت وابسته است وقتی قیمت نفت از حدود هر بشکه 100 دلار به کمتر از 40 دلار رسیده است، چگونه انتظار داریم بازار سرمایه از این ناحیه لطمه نبیند. بازاری که بخش قابل توجه صنایع آن به منابع زیرزمینی چون نفت، گاز و مشتقات آن وابسته است یا بخش مهم دیگر این بازار را صنایع فلزی و معدنی تشکیل می‌دهند. وقتی دائما شاهد سقوط قیمت‌ کالاهای اساسی در بازارهای جهانی هستیم و رکود شدید در این بازارهای جهانی حاکم است، طبیعی است که بورس ما نیز با رکود مواجه شود. این شرایط برای همیشه پایدار نمی‌ماند قطعا پس از دوره‌ای رونق بر بازار جهانی حاکم خواهد شد، چرا که وضعیت اقتصاد جهانی در حال تغییر است. از طرف دیگر توجه داشته باشید سهام صنایع بورسی ارزش ذاتی دارند. ممکن است در مقطعی با ریزش مواجه شوند اما پس از مدتی دوباره رشد می‌کنند. بگذارید یک مثال واضح‌تر بزنم مثلا شما یک خانه می‌خرید. ممکن است شرایطی در بازار مسکن رخ دهد که قیمت مسکن کاهش پیدا کند. اما آیا سرمایه شما از بین رفته است؟ شاید در مدت کوتاهی قیمت مسکن ریزش داشته باشد اما موقتی است و چون مسکن ارزش ذاتی دارد دوباره با افزایش قیمت مواجه می‌شود. بنابراین تاکید دارم دعوتی که برای سرمایه‌گذاری غیر‌مستقیم در بخش تولید انجام شده است امری کاملا صحیح است و به نظر من دعوت مردم به سرمایه‌گذاری در بورس در حقیقت دعوت مردم به مشارکت در افزایش تولید و رونق اقتصادی است و حتی این‌گونه دعوت‌ها باید میان تمام دولتمردان باب شود.

    ولی آن موقع که رئیس‌جمهوری مردم را برای سرمایه‌گذاری در بورس دعوت کرد درست زمانی بود که دولت داشت چارچوبی را برای اقتصاد سیاسی خودش تعریف می‌کرد. برخی معتقدند دعوت دولت برای سرمایه‌گذاری در بورس باعث شد تا برخی دعواهای جناح‌های سیاسی به بورس کشیده شود. نظر شما چیست؟
    من چنین تصوری ندارم و اصلا بازار سرمایه که با دارایی‌های مردمی سروکار دارد در یک قالب سیاسی قابل تفسیر نیست. به دلیل اینکه هیچ کسی حاضر نیست سرمایه‌اش را به خاطر بازی سیاسی از بین ببرد.  توجه داشته باشید؛ بازار سرمایه یک بازار سیاسی و زمین بازی سیاسیون نیست. به‌طور کلی شائبه‌های سیاسی در این زمینه را کاملا رد می‌کنم. توضیح هم دادم که چه شرایطی در داخل و خارج رقم خورد که شاخص از دی‌ماه سال 92 تاکنون دچار ریزش شده است.

    با این اوصاف، شما بورس را با توجه به ترکیب سهامداران، سرمایه‌گذاران، شرکت‌های سرمایه‌گذاری و... چقدر زمین بازی دولت یازدهم می‌دانید؟
    اعتقاد دارم بازار سرمایه در حال حاضر زمین بازی دولت یازدهم است. حتی معتقدم بازار سرمایه مانند داروی شفابخشی است که می‌تواند در این شرایط اقتصادی به کمک دولت بیاید. اما این امر به یک اجماع عمومی نیاز دارد. این اجماع عمومی باید در دولت به معنای عام آن صورت گیرد. باید مجلس هم در این ارتباط به کمک بیاید تا از بازار سرمایه به نحو مناسب‌تری در جهت رشد و توسعه اقتصادی کشور استفاده شود. به این نکته هم توجه داشته باشیم؛ حلقه واسطی که اینها را به همدیگر وصل می‌کند سیاست‌های اقتصاد مقاومتی است. در سیاست‌های اقتصاد مقاومتی بر مردمی کردن اقتصاد تاکید شده است و از این‌رو بزرگ‌ترین چالش دولت یعنی تامین مالی از طریق مشارکت دادن آحاد مردم از مسیر بازار سرمایه امکان‌پذیر است. به همین جهت تاکید دارم که بازار سرمایه زمین بازی دولت است. بنابراین باید از این فرصت به بهترین شکل استفاده کنیم. اقتصاد ایران در شرایطی قرار دارد که به زودی وارد دوره پساتحریم خواهد شد و این امر نقطه عطف کشور تلقی می‌شود. اما باید در این راستا یکسری از مشکلات تامین مالی دولت را حل کنیم تا بتوانیم با سرعت زیادی در جهت تحقق رشد اقتصادی 8 ‌درصدی حرکت کنیم.
    یک معضل اساسی به نام بدهی‌های دولت به بخش‌های مختلف اقتصادی مثل پیمانکاران، بانک‌ها و صندوق‌های تامین اجتماعی وجود دارد. شما می‌دانید در وضعیت فعلی، امکان اینکه از بودجه‌های سنواتی چشم‌انداز مناسبی برای بازپرداخت این بدهی‌ها ایجاد کنیم، وجود ندارد چرا که چشم‌انداز قیمت نفت مشخص است باید بتوانیم مکانیسم‌ها و شرایطی را فراهم کنیم که طی آن مردمی کردن اقتصاد و مشارکت دادن مردم در قالب ابزارهای تامین مالی بازار سرمایه مثل بازار صکوک یا انواع اوراق بدهی شکل بگیرد. این اقدام سبب می‌شود مشارکت در پروژه‌های جدید رونق پیدا کند. اگر امروز بحث سرمایه‌گذاری خارجی را مطرح می‌کنیم بخش اندکی از آن مربوط به بازار ثانویه سهام است. بخش اصلی در مشارکت دادن خارجی‌ها در پروژه‌هایی است که در قالب بازار صکوک شکل می‌گیرند. بنابراین به نظر می‌رسد در شرایط کنونی پساتحریم و فصل تنظیم بودجه سال 95 و تنظیم سیاست‌های برنامه پنج‌ساله ششم بسیار مهم است که از ظرفیت فعلی استفاده کرده و بخش غیر‌شفاف بدهی‌ها را شفاف و آنها را بازارپذیر (Marketable) کنیم. کشورهای دیگر دنیا نیز تا حدود دو برابر GDP خود را از طریق بازار بدهی تامین مالی می‌کنند. در حال حاضر این خلأ در کشورمان حس می‌شود. اگر بخش‌های مختلف سیاست‌گذاری در کشور در قالب اقتصاد مقاومتی و با عزم ملی حرکت کنند و از بازار سرمایه در این مسیر استفاده شود، رسیدن به اهداف اقتصاد مقاومتی تسهیل می‌شود. هم‌اکنون نیز دولت کارهای خیلی خوبی را شروع کرده است.

    سرمایه‌گذار خارجی انتظار دارد با توجه به سرمایه‌ای که وارد بازار سرمایه ما می‌کند در مدیریت شرکت‌ها نقش داشته باشد. در این زمینه هم تصمیماتی اتخاذ کرده‌اید؟
    برای جذب سرمایه خارجی، دو تعریف داریم. در یک تعریف، فرد خارجی به‌عنوان سرمایه‌گذار راهبردی، در بازار سرمایه‌گذاری می‌کند تا در مدیریت شرکت حضور داشته باشد. بر‌اساس قواعدی که امروز داریم سرمایه‌گذار خارجی مجاز است به‌عنوان سرمایه‌گذار راهبردی در یک شرکت سرمایه‌گذاری کند. وی اگر این کار را از طریق بازار سرمایه انجام دهد، طبیعتا به‌عنوان سرمایه‌گذار راهبردی مشمول کنترل‌های مضاعفی می‌شود. این کنترل‌های مضاعف، برای پیشگیری از تجربه‌هایی است که برخی از کشورهای جنوب شرقی آسیا داشتند. لذا این کنترل‌ها را ما در کشورمان طبق مصوبات هیات وزیران به‌عنوان یک قالب پذیرفته‌شده داریم. افراد دیگری هم هستند که می‌خواهند معامله کنند و روزانه خرید و فروش را انجام دهند. این سرمایه‌گذاران می‌توانند بدون محدودیت کار خود را انجام دهند. بر اساس قوانین حاکم بر نظام سرمایه‌گذاری خارجی در کشور ما، مشارکت خارجی‌ها، در شرکت‌ها محدودیت ندارد. می‌توانند بیایند تا 100 ‌درصد یک شرکت به جز بانک‌ها و بخش‌های خاص را در اختیار بگیرند. ایجاد شرکت تا 100 ‌درصد، با سهامدار خارجی یا مشارکت در یک شرکت توسط سهامدار خارجی، در کشور ما محدودیتی به استناد قانون ندارد و این کار می‌تواند انجام شود.

    در میزگرد قبلی شما گفتید که از شرکت‌های تامین سرمایه و کارگزاری‌ها برای ورود سرمایه‌گذاران خارجی برنامه کسب و کار
    (Business plan) خواسته‌اید. در این زمینه کار به کجا رسیده است و اینکه ما در بحث مدیریتی اگر به لحاظ قانونی مشکلی نداریم، فکر نمی‌کنید با توجه به مدیریت موجود، کار دشواری باشد؟
    فکر می‌کنیم که در واقع برای رشد اقتصادی کشور، در پسا‌تحریم، جذب سرمایه‌گذار خارجی یک اولویت است. پس این پیش‌فرض است و همه باید در این جهت حرکت کنیم که بتوانیم سرمایه خارجی بیشتری جذب کنیم. اما اینکه روش آن چگونه و در چه مسیری باشد، نکته‌ای است که به نظر من اهمیت دارد روی آن صحبت کنیم. فکر می‌کنم در وهله اول، اگر می‌خواهیم سرمایه‌گذاران خارجی را دعوت کنیم، باید در بازار صکوک پذیرای آنها باشیم. حتی در بازار صکوک هم آن بخشی که با پشتوانه دولت یا تضمین دولتی همراه است، به دلیل ریسک پایین سرمایه‌گذاری، بسیار اولویت بالایی دارد و ما باید این پتانسیل را به دنیا معرفی کنیم. صکوکی که به پشتوانه دولت منتشر می‌شود، در وهله اول باید به دنیا معرفی شود و این باعث می‌شود که ما بتوانیم جذب سرمایه کنیم. به نظر من در ادامه، قطعا سرمایه‌گذار خارجی به‌صورت مستقیم خودش در بازار اولیه و در تولید و در سرمایه‌گذاری در جهت اجرای یک پروژه نقش ایفا خواهد کرد. بنابراین اولویت اصلی شکل‌دهی سریع به بازار صکوک و دعوت از خارجی‌ها در این بازار باید باشد. مرحله دوم اهمیت مربوط به بازار سهام (Equity market) است. به هر حال، به دلیل پتانسیلی که در بازار اولیه داریم، در ابتدا باید آن را هدف سرمایه‌گذاران خارجی قرار بدهیم. اما نکته بعدی که برای سرمایه‌گذار خارجی اهمیت زیادی دارد پوشش ریسک نوسان نرخ ارز است. مثلا سرمایه‌گذاری که در اوراقی سرمایه‌گذاری می‌کند می‌داند که بازده این اوراق چقدر است، اما به دلیل ریسکی که نوسان نرخ ارز برای او ایجاد می‌کند دچار شک و تردید می‌شود. در نتیجه نمی‌تواند بازده نهایی قابل تصور خود را ارزیابی کند. گرچه به دنبال رفع تحریم‌ها، حتما شرایط پایداری را برای نرخ ارز شاهد خواهیم بود و نوسانات ارز نسبت به تورم نوسانات کمتری خواهد داشت، اما این به تنهایی کافی نیست و لازم است مکانیسم‌های پوشش ریسک نوسان نرخ ارز را در بازار داشته باشیم. این موضوع در کنار راه‌اندازی بازار صکوک، اهمیت ویژه‌ای دارد. در جلسات قبلی شورای‌عالی بورس راه‌اندازی این بازار تصویب شد که هدف اصلی آن پوشش نوسان نرخ ارز است. برخلاف تصور برخی افراد، قرار نیست ارزی در این بازار معامله شود؛ بلکه ابزارهای پوشش نوسان نرخ ارز، ریالی هستند و در واقع، بیش از 95 درصد معاملات در بازار مشتقه در بازارهایی که پوشش نوسان نرخ ارز را می‌دهند با ریال صورت می‌گیرد. بنابراین، گرچه این مکانیزم پوشش ریسک نوسان نرخ ارز را انجام می‌دهد، اما هیچ ارزی قرار نیست در این بازار معامله شود و بر قواعدی استوار است که در همه دنیا نیز انجام می‌شود؛ امیدواریم این زمینه را بتوانیم در کشور ایجاد کنیم که برای جذب سرمایه‌گذاری خارجی، یکی از الزامات اصلی است. علاوه بر انتظار برای تک نرخی کردن ارز، معضل دیگری که در این خصوص وجود دارد، ناآگاهی نخبگان کشور به این نوع ابزارهاست. وقتی به اظهارنظرهای بعضی متخصصان اقتصادی که شاید در حوزه مالی تبحر زیادی ندارند توجه می‌کنیم، مشاهده می‌شود این مکانیزم را نمی‌شناسند. به نظر من رسانه‌ها باید در جهت شناساندن این بازار اهتمام بیشتری بورزند و جهت‌گیری یکسانی را در ذهن نخبگان ایجاد کنند. به این ترتیب، ایجاد بازار آتی ارز به یک مطالبه عمومی تبدیل می‌شود.

    در زمینه جذب سرمایه خارجی به هر حال سازمان بورس نمی‌تواند این کار را به تنهایی انجام دهد. همکاری با نهادهای کل دولت مثل وزارت امور خارجه مورد نیاز است. سفرا و دیپلمات‌های ما، چقدر با فوت و فن‌های سرمایه‌گذاری خارجی آشنایی دارند؟ ظاهرا این آشنایی نسبت به بازار سرمایه، وجود ندارد. آیا دیپلمات‌های ما آمادگی لازم را برای شناساندن اقتصاد ایران و تسهیل ورود سرمایه‌گذاران خارجی دارند؟
    به دنبال آن هستیم که با وزارت خارجه برای جذب سرمایه خارجی و ایجاد زمینه‌های آن تعامل کنیم. بر این اساس، وزارت خارجه یک حلقه اساسی برای جذب سرمایه‌گذاری خارجی است که از چند طریق می‌تواند شرایط را تسهیل کند. از جمله اقداماتی که باید انجام شود آن است که سرمایه‌گذار خارجی برای انجام فعالیت‌های سرمایه‌گذاری خود در بازار سرمایه، نیاز به مراجعه به ایران نداشته باشد و بتواند با مراجعه به سفارتخانه‌های ایران در خارج از کشور احراز هویت و زمینه سرمایه‌گذاری خود را فراهم کند. بنابراین، سفارت‌خانه‌ها یکی از مسیرهایی هستند که می‌توانند در جذب سرمایه‌گذار خارجی به ورود آسان‌تر آنها کمک کنند. همچنین از آنجا که سفارتخانه‌های ما در کشورهای مختلف دارای بخش‌های اقتصادی نیز هستند، می‌توانند در معرفی پتانسیل‌های سرمایه‌گذاری در ایران نقش بسیار موثری داشته باشند. این مهم می‌تواند از طریق نشریات محلی و ابزارهایی که در اختیار دارند، انجام شود. از سوی دیگر، مشکل اساسی که داریم و هنوز حل نشده است، امکان باز‌کردن حساب برای سرمایه‌گذاران خارجی است که هنوز بانک مرکزی اظهار‌نظر دقیقی راجع به آن نداشته است.  این در حالی است که به نظرم نیازی اساسی است و طبق قانون نیز ظاهرا مانعی برای آن وجود ندارد؛ در نتیجه، برای عملی شدن آن باید تعجیل بیشتری به خرج داد.

    بحث بین‌المللی شدن بورس تهران که با یک ساختار دولتی مواجه است و خواه ناخواه رئیس شورای عالی بورس وزیر اقتصاد است، چگونه پیش می‌رود؟ اکنون که بورس در فدراسیون جهانی بورس حضور ندارد که دلیل آن همین ساختار دولتی است، ما چطور می‌توانیم این ساختار را درست کنیم و چه برنامه‌ای برای پیوستن به بورس‌های بین‌المللی و عرضه در سایر بورس‌ها نظیر ترکیه، مالزی یا حتی بورس اروپا را داریم؟
    در مورد فدراسیون بین‌المللی بورس‌ها (IOSCO) باید اشاره کرد که پیش از این، ارتباطات سرد بوده و نمی‌توان آن را کتمان کرد. اما اکنون و پس از برجام این ارتباطات بسیار قوی و محکم شده و فضای خوبی فراهم شده است، به‌طوری که اکنون ملاقات‌های زیادی با روسای این سازمان‌ها داشتیم؛ یعنی با سازمانی که شاید زمانی جواب سلام هم نمی‌داد الان هفته‌ای سه‌بار تلفنی صحبت می‌شود و مسیر برقراری ارتباط به سرعت در حال پیشروی است و امیدواریم اگر مشکل خاصی پیش نیاید بتوانیم عضویت ایران را در اولین نشست مجمع عمومی IOSCO دنبال کنیم. مطابق قانون، ساختار بازار سرمایه ایران دولتی نیست و مدارک، مستندات و پشتوانه‌های قانونی لازم مبنی بر ساختار غیردولتی بازار سرمایه ارائه شده است. در مورد ارتباط بورس‌ها با یکدیگر نیز فعالیت وسیعی انجام دادیم.

    رسیدیم به گشایش‌های پس از تحریم، اول اینکه بحث ریسک بازار پس از تصویب PMD توسط شورای حکام چگونه منعکس خواهد شد؟ آیا اعتمادی که طی یکی، دو سال اخیر در بازار سرمایه از بین رفته است، با اجرایی شدن برجام به بازار برمی‌گردد؟
    خیلی‌ها شرایط بازار سرمایه را صرفا با شرایط برجام گره زده بودند. من شخصا اعتقادی به این مساله ندارم، یعنی اینکه ما فکر کنیم تمام مسائل و مشکلات بورس فقط با برجام ایجاد شده و فقط با برجام حل می‌شود، تحلیل درستی نیست. اما اینکه بگوییم این فرآیند، ریسکی بوده که شرکت‌های ما را تحت تاثیر قرار داده و با رفع محدودیت‌ها، بنگاه‌های اقتصادی وضعیت بهتری پیدا می‌کنند، حتما درست است. علت آن، این است که به تدریج با لغو عملی تحریم‌ها در هفته‌های آینده نقل و انتقالات مالی قابلیت انجام پیدا می‌کند، حداقل این است که هزینه مبادلات هفت، هشت‌درصدی جابه‌جایی ارزی حذف می‌شود. بنابراین، شرکت‌ها می‌توانند مواد اولیه مورد نیاز خود را با شرایط سهل‌تر و در یک بازار وسیع‌تری تهیه کنند و بهای تمام‌شده آنها کاهش می‌یابد. در واقع، پیش از این، شرکت‌ها مجبور بودند از یک یا چند کشور خاص خرید کنند یا کالای وارداتی را باید پس از دور زدن چند بندر مختلف وارد کنند، اما اکنون با رفع تحریم‌ها این مسائل با سهولت بیشتری انجام می‌شود. همچنین، در حوزه صادرات به دلیل محدودیت‌هایی که وجود داشت، صادرات بسیاری از شرکت‌ها دچار مشکل شده بود اما از این پس، صادرات این شرکت‌ها می‌تواند از سر گرفته شود. در گذشته، نقل و انتقال منابع ناشی از صادرات نیز باید با روش‌های خیلی سختی وارد کشور می‌شد و هزینه بالایی داشت، اما اکنون، این موضوع نیز مرتفع می‌شود. در بعد شرکت‌ها نیز باید به‌صورت موردی این مسائل بررسی و آثار آن مشاهده شود.

    به این ترتیب، ریسک بورس تا حدی کاهش پیدا می‌کند و درآمد شرکت‌ها بیشتر می‌شود؟
    حتما همین‌طور است. ما معتقد هستیم چند اتفاق در بازار ما افتاده است. نخست آنکه ارزش کارخانه‌ها در صنایع مختلف، نسبت به ارزش جایگزینی آن، بسیار پایین است. امروز، مثلا ارزش روز یک هلدینگ سیمانی ما 30 درصد ارزش جایگزینی آن است. هلدینگ سیمانی که حدود دو هزار میلیارد تومان ارزش جایگزینی دارد، اکنون در بازار با قیمت 400-300 میلیارد تومان در حال معامله است. در بقیه بخش‌ها هم همین‌طور است. یعنی ما دارایی‌هایی داریم اما به علت محدودیت‌ها و مسائل مختلف، خیلی زیر ارزش جایگزینی در حال معامله هستیم. اگر از نظر بنیادی بخواهیم نسبت سودآوری را نگاه کنیم ممکن است ارزندگی بالایی برای سهام پیدا نشود. اما اگر ارزش جایگزینی و ارزش ذاتی یک سهم مد نظر قرار گیرد، قیمت سهام پایین است.

    اگر همه چیز مثبت و خوب پیش برود، نگران شکل‌گیری حباب ظرف دو، سه ماه آینده نخواهید بود؟
    من اصلا به وجود حباب در بورس اعتقادی ندارم. فکر می‌کنم پتانسیل بازار ما، پتانسیل ایجاد حباب نیست. یعنی اینقدر الان فعالان بازار، دانا و فکور هستند که حتما منطقی رفتار می‌کنند. به ویژه در تجربه‌های اخیر، این فعالان کاملا آب‌دیده شده‌اند و شاید باید بیشتر به دنبال کم واکنشی بازار سهام باشیم. یعنی اکنون باید بر این عارضه بیشتر غلبه کنیم که حتی خبرهای ‌خیلی خوب نیز با بی‌واکنشی بازار همراه می‌شود. بنابراین، نگرانی از نظر رفتار حبابی وجود ندارد.

     

    جهت دریافت آخرین اخبار از طریق تلگرام به کانال اختصاصی عصربازار ( https://telegram.me/asrebazar ) بپیوندید. برای دریافت آخرین نسخه از نرم افزار تلگرام اینجا را کلیک کنید.

    برچسب ها