عصر بازار- اطلاعاتی که مصرفکننده در حافظه خود ذخیره میکند، تاثیر شگفتانگیزی بر رفتارهای بعدی آنها دارد.
به گزارش پایگاه خبری «عصر بازار», مصرفکنندگان پیوسته در حال کسب، ذخیره و بازیابی اطلاعات هستند و کسبوکارها میتوانند با استفاده از ترفندهای خاصی، محصولات خود را در ذهن مصرفکننده ماندگار و به یادآوری آنها را تسهیل کنند. مطالعات نشان دادهاند، برندهایی که به یادسپاری آنها ساده است، جزء برندهایی قرار میگیرند که مصرفکننده در هنگام خرید، بیشتر سراغ آنها میروند. در همین راستا، تبلیغاتی که حس نوستالژی را در مصرفکننده تحریک میکنند، میتوانند اطلاعات پیشین مربوط به برند را که در حافظه ذخیره شده بود، فعال کنند و اگر این اطلاعات با حس خوب همراه باشد، مشتری را ترغیب به خرید کنند.
استفاده از حس نوستالژی میتواند برندی را که زمانی حرفی برای گفتن داشته، اما اکنون سالهاست که از یاد رفته، دوباره در ذهنها زنده کند. این مزیت، موجب میشود شرکت هزینه کمتری را برای تبلیغات یا ساخت یک برند جدید بپردازد.
بازیابی اطلاعات از حافظه
وقتی مصرفکننده به بازیابی داده از حافظه خود نیاز پیدا میکند، مغز مانند یک کامپیوتر، برچسبهایی را در حافظه جستوجو میکند. فرایند یادآوری این اطلاعات، از برچسبهای اصلی شروع میشود که همه اطلاعات درباره یک موضوع خاص را در بر گرفتهاند. سپس فرایند بازیابی اطلاعات، از آن برچسب طبقهبندی به زیرطبقههای دیگر بسط مییابد تا اطلاعات مورد نیاز را پیدا کنیم. به این ترتیب، برای رسیدن به مفهومی خاص که در حافظه به دنبال آن هستیم، فعالیت اولین برچسب به صورت کاملا خودکار از مفهومی به مفهوم دیگر، منتشر میشود که این نظریه "انتشار فعالسازی" نام دارد. تصور کنید که یک شکارچی به فروشگاهی رفته تا سگ خاصی را خریداری کند. این احتمال وجود دارد که او با دیدن تبلیغی که ابزارهای جدید مورد نیاز برای فصل شکار را نشان میداد، به این فکر افتاد باشد و با دیدن عبارت "سگ شکاری" فکر کرده که سگهای او دیگر برای شکار بسیار پیر شدهاند. سپس، حافظه او برچسب "سگهای اسپرت" را دنبال میکند و از آنجایی که به شکار حیوانات کوچک میپردازد، حافظه او جزئیاتی درباره "سگهای مخصوص یافتن شکار" را جستوجو میکند. بنابراین، از اولین نشانه فرایند، یادآوری آغاز و از برچسبی به برچسب دیگر منتشر میشود؛ این اتفاق تا زمانی ادامه دارد که اطلاعات دلخواه بازیابی شود و شکارچی سگ مورد نیاز خود را بخرد.
وقتی شما به دنبال اطلاعاتی درباره رویدادی خاص هستید، مغز تدریجا موقعیت را با آغاز تجربه آن رویداد شبیهسازی میکند. این توانایی مغز موجب میشود که قسمتهای مختلف اطلاعات از شبکه پیچیده بازنماییهای ذخیره شده به رویدادهای اخیر فرستاده شده و بین آنها ارتباط برقرار شود.
مینیماینر؛ اتوموبیلی که در حافظهها ماند
در دهه 1950، وقتی عرضه نفت به دلیل بحران کانال سوئز کاهش یافت، جهان با کمبود نفت مواجه شد. با توجه به عرضه محدود سوخت، لونارد لورد رئیس شرکت موتور بریتانیا یکی از طراحان خود آلکس ایسیگونیس را با چالشی مواجه کرد که اتوموبیلی با بهرهوری سوخت بالا طراحی کند و برای 4 بزرگسال ظرفیت داشته باشد. نتیجه طراحیهای او، دو اتوموبیل Austin Se7en و Morris Mini-Minor بود که طراحی فشردهای داشتند و قطر چرخهای آن تنها 10 اینچ بود تا میزان نفوذ را به فضای کابین مسافران کاهش دهد. علاوه بر این، موتور به گونهای نصب شده بود که فضای کابین را به حداکثر برساند و این نوع طراحی باعث شد که 80 درصد طول کلی MINI به فضای کابین مسافران اختصاص داده شود. رقبای اصلی این اتوموبیلها، Volkswagen Beetle 1200 ,Renault Dauphine و Fiat 600 بودند. این درحالیست که موتور همه آنها روی چرخ عقب بود، اما موتور MINI روی چرخ جلو قرار داشت.
پس از مدتی، این شرکت با جان کوپر از شرکت اتوموبیلسازی کوپر که با اتومبیلهای مسابقه خود شناخته شده بود، برای ساخت MINI Cooper مشارکت کرد که ماشینی با عملکرد بالا، موتور بزرگ و قدرت اسب بیشتر بود.
مدتی بعد، MINI Coopers مخصوص مسابقات رالی از سال 1964 تا 1967 برنده جایزه معتبر مونت کارلو شد و با چند پیروزی دیگر در مسابقات مختلف، شهرت MINI Cooper به عنوان یک ماشین عملکردی تثبیت شد.
MINI در جهان به ماشین محبوب مردم تبدیل شد و در کشورهایی مثل استرالیا، ایتالیا، اسپانیا، بلژیک، آفریقای جنوبی، شیلی و ونزوئلا، تحت لیسانس شرکت مادر بریتانیایی به تولید رسید. در سال 1994، این شرکت که اکنون Rover نامیده میشود به BMW فروخته شد. BMW در سال 2000 Land Rover را به فورد فروخت و MINI را حفظ کرد. بخش باقیمانده شرکت نیز با نام MG Rover Group مستقل شد؛ این در حالیست که در شرایط تحول مالکیت، تولید MINI تا سال 2000 که آخرین MINI اصلی تولید شد، ادامه یافت.
استفاده از مزایای حس نوستالژی در تبلیغات
بازاریابی MINI جدید یک چالش جالب به همراه داشت؛ این مدل هم مثل مدل اصلی، به عنوان یک ماشین با بهرهوری سوخت بالا و فضای داخلی مناسب به بازار عرضه شد. BMW امیدوار بود که با انجام اقدامات مربوط به بازاریابی آن، حس نوستالژی در بین مردم ایجاد شود و قصد داشت از مزایای خاطرات مثبت علاقمندان قدیمی MINI که با سوخت اقتصادی و ظرفیت MINI اصلی و موفقیت مسابقه MINI Cooper آشنا بودند، استفاده کنند. شرکت امیدوار بود که این نوستالژی باعث شود مشتریان MINI را امتحان کنند و آن را بخرند.
علاوه بر این، BMW جوانان و رانندگان ثروتمند بین 20 تا 34 ساله را هدف قرار داد. این شرکت معتقد بود که طراحی به روز شده میتواند نام تجاری غیر فعال MINI را بار دیگر بازسازی کند و در همین حال، به آن نام تجاری معنی جدید ببخشد و داستان برند جدید برای خریدارانی که اولین تجربه آنهاست، بسازد.
اکثر تحلیلگران صنعت فکر میکردند که جهان دیگر تمایلی به ماشینهای کوچک ندارد. اما، این محبوب اورجینال که در دوره اوج فروش خود بود، طراحی مدرنی نداشت و این در حالیست که بروز رسانی و پیشرفتهای زیادی را تجربه کرده بود. BMW مجبور بود که با زمانه همراه شود و برخی از ویژگیهای نوآورانه جدیدی را به MINI معاصر اضافه کند.
استراتژی بازاریابی موفق شد؛ فروش MINI جدید از عرضه آن پیشی گرفت و فروش آن در سال 2005 به 200 هزار واحد رسید. افزایش قیمت گاز در سال 2008 منجر به افزایش تقاضا برای MINI جدید شد و فروش دوباره افزایش یافت. در حال حاضر بیش از 15 درصد از فروش شرکت BMW در سراسر جهان را این خودروی کوچک در دست دارد و این همان چیزی است که BMW دوست داشت به آن برسد.
استفاده برندهای موفق از نوستالژی
شرکتهای دیگر نیز برای بازسازی برندهایشان به بازاریابی نوستالژی روی آوردهاند. به عنوان مثال، کادبوری پس از غیبت پنج ساله، مدل "Girl Flake girl" را دوباره رونمایی کرد و مردم بار دیگر در یک برنامه تلویزیونی به عنوان مدل محبوب مدت خود به آن رای دادند.
همچنین، دیگر تولیدکنندگان خودرو راهکارهای مشابهی را اتخاذ کردند؛ به عنوان مثال، فولکس واگن در سال 1998Beetle جدید را معرفی کرد و فیات نیز نسخه نسل جدید مدل 500 را در سال 2007 به فروش رساند. به دست آوردن ارزش اقتصادی این برندها طی چندین سال بسیار دشوار است و بنابراین، شرکتها سعی میکنند این برندهای قدیمی را بازسازی و نام تجاری خود را به شیوهای جدید معرفی کنند. از آنجا که پول زیادی باید برای ایجاد برند جدید خرج شود، برندهای کلاسیک با استفاده از خاطرات موجود در ذهن مصرفکننده نیز شرکتها میتوانند هزینههای تبلیغاتی را کاهش دهند، چون آگهیهای تبلیغاتی برای آگاهی اولیه لازم نیست.
جری موری، مدیر خلاقیت بریتانیا در یورو RSCG، میگوید که بازسازی نام تجاری قدیمی مثل استفاده دوبره از آجر برای ساخت خانهای جدید است. هزینه ها به طور قابل ملاحظهای کاهش مییابد و نتیجه هنوز یک ساختار بسیار محکم است.