عصر بازار- "در حال حاضر کارگزاریها برای انجام عملیات تأمین سرمایه ملزم هستند که زیرساخت¬هایی را طبق دستورالعمل بازار سرمایه فراهم کنند؛ مستمر بودن هزینه¬ها از یک طرف و ثبات نداشتن درآمدهای منطبق با هزینه¬ها از طرف دیگر ارائه این خدمات را برای کارگزاری¬ها با دشواریهایی همراه کرده، از اینرو میتوان گفت که انجام چنین عملیاتی برای کارگزاریهای بورسی توجیه اقتصادی ندارد."
به گزارش پایگاه خبری «عصر بازار» ، این متن بخشی از صحبتهای ناصر کشاورز مدیرعامل کارگزاری سپهر باستان در خصوص ورود کارگزاریها به تامین مالی شرکتهای بورسی و غیر بورسی است. بحث تأمین مالی به خصوص در کشورهای در حال توسعه از اهمیت دو چندانی برخوردار است؛ در حقیقت کشورهای در حال توسعه به منظور پیشرفت در عرصههای مختلف اقتصادی نیاز به منابع مالی فراوان دارند. این در حالی است که بنگاههای اقتصادی در ایران به دلیل کمبود نقدینگی با مشکلات بسیاری دستوپنجه نرم میکنند. در ادامه مشروح این گفتوگو را میخوانید.
سال 97 در ابتدا با افزایش ارزش دلار، طوفانی شروع شد؛ از این رو، دولت برای کنترل آن دست به اقدامات متفاوتی زد، این اقدامات تا چه حدی موثر بودند؟
تصمیمات فوق در گذشته آزمایش شده است که طبق نتایج به دست آمده هیچ کدام نهتنها نتیجه مطلوبی نداشتهاند، بلکه رانت و فساد اقتصادی بیشتری را در فضای اقتصادی کشور به وجود آوردهاند. به طور مثال با نرخ مبادله¬ای که باید جهت تأمین نیازمندی¬های اساسی تولیدکنندگان کالا و خدمات صرف شود، کالای لوکس وارد کشور شد. از سوی دیگر همانطور که میدانید در بخش ارز حاصل از صادرات نیز، به دلیل نبود زیرساخت جهت انتقال در شبکه بانکی نقش آفرینی در تبادلات ارزی از بانک به صرافی منتقل شد.
به نظر شما، بیشترین تاثیر افزایش قیمت دلار در کدام صنایع نشان داده میشود؟
طبق آمارهای منتشر شده بیشترین تأثیرات منفی ناشی از افزایش قیمت ارز به شرکت¬های داروئی، شیمیائی، واسطه¬ای، خودروسازان و تجهیزاتی¬ها وارد میشود. از سوی دیگرافزایش قیمت دلار بر صورتهای مالی شرکت¬های صادرات محور از قبیل معدنی¬ها کانی¬های غیرفلزی، تولیدکنندگان مصالح ساختمانی، فولادی¬ها، پتروشیمی بیشترین تاثیر مثبت را میگذارد البته این مهم به شرط آزادسازی قیمت¬های دلار در آینده است.
بازار سرمایه مزایای بسیاری برای شرکتها دارد، هدف شرکتها از حضور در بازار سرمایه چیست؟
هدف شرکت¬ها برای حضور در بازار سرمایه علاوه بر تأمین سرمایه، جذب سرمایه¬های کوچک و استفاده بهینه از منابع مالی صاحبان شرکت¬ها از طریق واگذاری سهام، پذیره نویسی، افزایش نقدشوندگی در فروش سهام شرکت، کسب اعتبار و برندینگ از طریق افشاء و شفاف¬سازی اطلاعات است. از سوی دیگر بسیاری از شرکتها به امید تامین مالی وارد بورس میشوند، از این رو میتوان گفت یکی از مهمترین وظایف بازار سرمایه تأمین نقدینگی بنگاه¬های اقتصادی است.
در حال حاضر بسیاری از بنگاههای اقتصادی از طریق بازار پول تامین مالی میکنند، نظر شما در این خصوص چیست و آینده آن را چگونه میبینید؟
به لحاظ شرایط و بروکراسی حاکم در بازار پول متقاضی تسهیلات و منابع مالی در صورتی که توانائی ارائه تضامین لازم را داشته باشند به راحتی موفق به دریافت منابع درخواستی خواهد بود، بنابراین بسیاری از افراد بر طبق عادت و سهولت دسترسی به تامین مالی از طریق سیستم بانکی مراجعه میکنند. این در حالی است که شرایط و مقررات حاکم در بازار سرمایه به دلیل وجود احتیاط¬های لازم جهت پوشش ریسک و بازپرداخت و تسویه وجوه، تأمین کننده مطالبات همه افراد نیست، با این اوصاف از یکسو شرکتها از مزایای تامین مالی از طریق بورس محروم مانده و از سوی دیگر بدهکار سیستم بانکی میشوند.
با توجه به اهمیت تامین مالی در بازار سرمایه، چرا حضور کارگزاریها در این صنعت کمرنگ است؟ آیا ضوابط قانونی جلوی انجام این امر را میگیرد؟
کارگزاریها برای انجام عملیات تأمین سرمایه ملزم هستند که زیرساخت¬هایی را طبق دستورالعمل بازار سرمایه فراهم کنند؛ نکته حائز اهمیت این است که مستمر بودن هزینه¬ها از یک طرف و ثبات نداشتن درآمدهای منطبق با هزینه¬ها از طرف دیگر ارائه این خدمات را برای کارگزاری¬ها با دشواریهایی همراه کرده و در حقیقت میتوان گفت که انجام چنین عملیاتی برای کارگزاریهای بورسی توجیه اقتصادی ندارد.
کارگزاریها به عنوان حلقه واسط سرمایهگذاران و بازار سرمایه نقش مهمی در بورس دارند، چالشهای این صنعت را در چه موضوعاتی میبینید؟
الزامات قانونی که در بازار سرمایه برای ساختار سازمانی کارگزاری¬ها شکل گرفت نتایج بسیاری به همراه داشت. از جمله باعث شده که کارگزاریها برای تک¬تک فعالیت¬های مجاز خود نیازمند نرم¬افزار و سخت¬افزار تصویب و تکلیف شده مشخصی باشند. این در حالی است که تأمین این نیازمندی¬ها مستلزم صرف هزینه و سرمایه هنگفتی است. از همین رو و با توجه به حجم کم معاملات و تطبیق نداشتن هزینه¬ها با پرداختی درآمدها، امور اجرایی کارگزاریها به سختی انجام می¬پذیرد. علاوه بر صرفه اقتصادی در مباحث حقوقی فی مابین کارگزاری¬ها با فعالان بازار قوانین و مقررات حاکم، ریسک بالایی را به کارگزاری¬ها تحمیل میکنند که دایره ریسک¬ها با افزایش عملیات به صورت تصاعدی افزایش می¬یابد. از همین رو بعضی از همکاران جهت قبول سمت و ادامه کار مردد بوده و حتی برخی از آنها در فکر خروج از بازار سرمایه هستند. در نهایت باید گفت متأسفانه رقم ناچیز کارمزد، هزینه¬های بالای پشتیبانی و عملیاتی و رقابت منفی کارگزاری¬ها در این صنعت، دشواری¬های کار را برای کارگزاریها دوچندان کرده است.
پس از گذشت چندین ماه هنوز مشکل مالیات و عوارض شهرداری کارگزاریها حل نشده است، آخرین پیگیریها به کجا رسید؟
مهمترین عامل به وجود آورنده مسائل مربوط به مالیات ارزش افزوده و عوارض کسب و پیشه شهرداری را میتوان تفاوت در 2 رویکرد مسئولان ذیربط دانست. بنابراین حل چنین مواردی نیازمند نشست¬های حقوقی با حضور حقوق¬دانان خبره است که با وجود پیگیری¬های فراوان از سوی کانون کارگزاران و سازمان بورس و اوراق بهادار تا کنون نتیجه¬ای حاصل نشده و تا این لحظه کارگزاریها مجبور به پرداخت عوارض شهرداری و مالیات بر ارزش افزوده سنگینی هستند که بدون شک بر روند سودآوری این شرکتها تاثیرگذار است.