عصر بازار- ادراک فرایندی تعریف شده است که به وسیله آن، انتخاب مصرفکننده سازماندهی و محرکها تفسیر میشود تا تصویری معنادار و یکپارچه از جهان اطراف بسازند؛ این فرایند به صورت خودکار اتفاق میافتد و باعث میشود به جهان معنا دهیم.
به گزارش پایگاه خبری «عصر بازار» ، پیش از اینکه بتوانیم اشیاء را درک کنیم، باید ابتدا با آنها مواجه شویم و سپس به آن، توجه کنیم. این فرایند زنجیرهای از مواجهه، توجه و ادراک در طول زندگی روزانه ما، بارها اتفاق میافتد.
برخورد بیشتر، فروش بهتر
مواجهه به فرایندی اشاره دارد که مصرفکننده با محرکهای بازاریابی مانند نام برند، ارتباط برقرار میکند. مواجهه و روبرویی بسیار مهم است، چون فرایند خرید نهایی و مصرف محصول را آغاز میکند. تحقیقات نشان داده است که مصرفکنندگان به احتمال زیاد برندی را انتخاب میکنند که نسبت به رقبا بیشتر در معرض دید قرار داشته باشد.
تحقیقی که توسط پچمن و استوارت (1989) انجام شد، بیان میکند که نگرش درباره تبلیغات با تعداد مواجهه با آن در ارتباط است؛ به این ترتیب، برند و تبلیغات ناشناخته در مقابل رقبای مشهورتر، پاسخ خوبی و قابل توجهی دریافت نمیکنند. میزان مواجهه با محصولات یک شرکت از عوامل متعددی تاثیر میگیرد؛ به عنوان مثال، چگونگی قرار گرفتن یک آگهی در روزنامه یا مجله تبلیغاتی که پشت جلد، چاپ شده و تبلیغات تلویزیونی که در آغاز یا پایان چند آگهی بازرگانی قرار داده شده است، نسبت به آگهیهای میانی، بسیار بهتر دیده میشوند. توزیع محصول نیز مواجهه را تحت تاثیر قرار میدهد و برندهایی که به طور گسترده توزیع شود، بیشتر دیده میشود.
محرکهای رقیب را غربال کنید
مواجه شدن برای خرید و مصرف کافی نیست؛ مصرفکننده باید به محرکی که با آن برخورد میکند، توجه کند تا ادراکی از آن شکل بگیرد و توجه فرایندی است که شما به وسیله آن، مقداری از منابع ذهنی خود را به یک محرک اختصاص میدهید. بازاریابها باید ویژگیهای توجه را بدانند، چون میتواند تاثیری مستقیم بر موفقیت برند داشته باشد.
توجه انتخابی است و ما نمیتوانیم همه توجه خود را همزمان و به طور کامل به چند محرک اختصاص دهیم؛ به عنوان مثال، اگر قصد دارید برای همسر خود هدیهای بخرید، یک شیشه عطر یا ادکلن میتواند گزینه مناسبی باشد. اما هنگام خرید، ممکن است در معرض برندهای مختلف، تبلیغات، تصاویر، بوها و همچنین گزینههای خرید دیگری قرار بگیرد که همه برای جلب توجه شما در حال رقابت هستند. پس، به عنوان یک مصرفکننده، باید همه محرکهای رقیب را غربال کرده و تعیین کنید که میخواهید کدام یک را پردازش کنید.
گذر از میان شلوغیها
با توجه به اینکه طی روز مصرفکنندگان با تبلیغات بسیاری مواجه میشوند، بازاریابها باید زمان بیشتری را صرف کنند تا توجه آنها را جلب کرده و از بین شلوغیها بگذرند؛ به عنوان مثال، در مترو لندن یا نیویورک، شرکتها فضاهای کافی اجاره میکنند تا مجموعهای از تبلیغات مرتبط با هم را به نمایش بگذارند.
این موضوع سبب میشود که مصرفکننده در خیابان چندین مورد از یک محصول خاص را ببیند. چنین راهبردی در فرودگاهها نیز دیده میشود، به این ترتیب که یک شرکت همه فضاهای تبلیغاتی را در یک سوی محل رفت و آمد اجاره میکند و اکنون دیگر مخاطبان مجذوب شدهای در اختیار دارد که میتواند محصولات و خدمات را به آنها نشان دهد.
زمانی که مصرفکننده با محرکی روبرو شود و به آن توجه کند، آماده درک آن است؛ به عبارتی دیگر، محرک به وسیله یکی از پنج حس دیداری، شنیداری، چشایی، لامسه و بویایی برداشت میشود؛ طی سالها، بازاریابها از تمام این حسها استفاده کردهاند تا مصرفکنندگان را جذب خود کنند. به هر حال، حس بینایی و بویایی بیشرین نقش را در افزایش ادراک بازی میکنند.
بازی رنگ و شکل
عوامل بسیاری بر نحوه ادراک محرکهای بینایی تاثیر دارد و بازاریابها از اندازه، رنگ و سبک برای تاثیرگذاری بر ادراک مصرفکننده استفاده میکنند؛ یکی از مثالها در این خصوص، تلفن همراه Jitterbug است که در سال 2006 تاسیس شد. در نگاه اول، این تلفن و دکمههای روی آن، بزرگ به نظر میرسد. اما بازار هدف، طراحی این گوشی تلفن همراه افراد مسن بودند که از این ویژگی استقبال کردند.
رنگ نیز به طور گسترده برای ادراک مصرفکننده مهم است، چون بر خلق و نگرش مصرفکننده تاثیر بسیاری دارد؛ رنگ آخرین دلیل برای خرید یک محصول است، اما اولین چیزی است که مصرفکننده میبیند. رنگهایی مثل قرمز باعث برانگیختگی میشود و آبی، رنگی آرامبخش دارد؛ رنگ آبی در همه جهان، ترجیح داده میشود و این امر در ایالت متحده آمریکا باعث شده یک کارت اعتباری به نام "کارت آبی" نامگذاری شود.
عطرها در یاد میمانند
عطرها و رایحهها میتوانند تاثیر مثبت یا منفی بر هیجانات یک نفر داشته باشند و در این راستا، بازاریابها به تاثیر عطرهای مثبت بر ارزیابی محصول و حافظه مصرفکننده توجه بسیاری دارند. یک پژوهش مصرفکنندگانی که در معرض اسم برندی آشنا و نا آشنا بودند را هم در محیطی خوشبو و هم در محیطی بدون عطر بررسی کرده است. در این پژوهش، یک کامپیوتر میزان زمانی را که آنها برای ارزیابی هر برند استفاده میکردند را ضبط میکرد؛ وقتی آنها با بویی خوش مواجه میشدند، آن برند را بسیار مثبتتر ارزیابی میکردند، به خصوص درباره برندهایی که قبلا نامشان را نشنیده بودند و آنها را راحتتر به یاد میسپردند.
با این یافتهها، کار "بازاریابی عطر" در حال رشد بوده و بازاریابها به دنبال راههایی هستند تا بو را با محصولات و محیط خردهفروشی همراه کنند. ScentAndrea مثال خوبی در این خصوص است؛ این برند محصولاتی مثل قهوهساز یا فنهایی تولید میکند که پخشکننده بو دارد. این ایده به صورت پنهانی عطرهایی جذابی را به محیط خردهفروشی اضافه میکند؛ مثلا وقتی به شیرینیپزی میرسید، بوی شیرینی تازهپخت به مشام میرسد.
همچنین یک شرکت پخشکننده رایحه، بوهایی را ابداع کرده که مانند بوی غذاهایی مثل کره سیر و رول دارچین است تا انتخابهای محیطی مثل بوی جنگل را نیز در هنگام تجربه خرید ایجاد میکند. شرکت DigiScents محصول iSmell خود را در سال 2001 عرضه کرد که وسیلهای به شکل کوسه بود که در محل ورودی USB کاپیوتر نصب میشد و اگر سایتهایی مثل Chanel را سرچ کنید، عطر خوشبویی را منتشر میکند.