عصر بازار- در روزهایی که بازار سقف تاریخی خود را می شکند، سرمایه گذاران نگرانیهایی در خصوص سقوط شاخص دارند. برخی از آنان رشد شاخص بورس را هیجانی میدانند و به انتظار سقوط آن نشسته اند و برخی دیگر با بنیادی دانستن رشد شاخص از آن حمایت می کنند.
به گزارش پایگاه خبری «عصر بازار» ، این در حالی است که تغییرات ساختاری سازمان در هفته های اخیر نیز فعالان بازار سرمایه را به تکاپو انداخته است. با محمودرضا خواجه نصیر مدیرعامل تامین سرمایه تمدن به گفتوگو نشسته ایم تا آخرین تحولات بازار را با وی بررسی کنیم.
شاخص رشد بسیار خوبی داشت و سقفی که سالها نمیتوانست از آن عبور کند را شکست؛ به نظر شما چرا این رشد تاریخی را شاهد بودیم؟
تغییراتی در سودآوری شرکتهای بزرگ، به خصوص در حوزه شرکتهای معدنی و پالایشی و فلزات اساسی ایجاد شد که آغاز آن از ابتدای سال بوده و دلایل مشخصی نیز داشت. به این صورت که همزمان با رشد قیمتهای جهانی و نرخ دلار، تورم کنترل و هزینهها به نسبت آن افزایش چندانی نداشتند؛ بنابراین شرکتهایی که درآمد آنها از این بخش تامین میشود، ظرفیت دریافت سود بیشتری به دست آوردند. با این وجود باز هم شرکتها رشد قیمتی نداشتند و ما در سه ماه اول امسال شاهد رشد قابل توجهی در بورس نبودیم، اما در سه ماهه دوم این رشد آغاز شد و از مهر شتاب گرفت. به هرحال، دو عامل همواره در رشد بورس موثر است؛ عامل نخست بالا رفتن سودآوری شرکتها و دیگری افزایش نقدینگی در بورس بوده است. از این رو هرگاه این دو عامل با هم همراه شوند، بازار روند رشدی پیدا میکند. در سالهای 1390 تا 91 و 1380 تا 81 که دورههای تاریخی رونق بورس هستند نیز همواره این اتفاق افتاده است. بنابراین دو سیاست یا استراتژی موجب رشد بازار در تاریخچه بورس میشود؛ نخست اینکه راههایی برای جذب نقدینگی و فریز آن طراحی شود که این مهم از شهریور ماه با کاهش نرخ سود و حاکم شدن انضباط در سیستم بانکی انجام شد و در پی آن پول توانست راهی به بازار سرمایه پیدا کند. از سوی دیگر استراتژی دوم را میتوان افزایش قیمتهای جهانی و سپس قیمت ارز متناسب با تورم داخلی دانست. در فاصله کوتاهی پس از افزایش نقدینگی بازار خودش را تعدیل میکند، یعنی آنچه از قیمتگذاری در سهام شرکتها به دلیل کمبود نقدینگی اتفاق نیفتاده، تنظیم و ارزش سهام شرکتها به قیمت واقعی خود میرسد. در بازار سرمایه نیز اتفاق مشابهی افتاد و در مهر و آبان، قیمت سهمها تعدیل و قابل پیشبینی بود که با افزایش نقدینگی در بازار، سهام شرکتهای معدنی و فلزات گرانبها که بر اساس آمار امسال فروش خوبی داشتند، رشد کند.
از اینرو پس از اصلاح ارزشگذاری، تعدیلها آغاز شد، با انتشار عملکرد 6 و 9 ماهه شرکتها متوجه میشویم که رشد آنها مبنای بنیادی داشته و بازار با افزایش نقدینگی توانسته سهام این شرکتها را به ارزش واقعی خود نزدیک کند.
این مسئله در بازار مسکن نیز اتفاق افتاد و واحدهای مسکونی که مدتها به فروش نرسیده بودند، ظرف مدت کوتاهی با افزایش قیمت روبه رو شدند و به فروش رسیدند، این در حالی است که این افزایش قیمت 20 تا 30 درصدی، تنها قسمتی از عقبافتادگی این بازار را جبران کرد. اتفاق مشابهی نیز در بازار سهام افتاد و این بازار از سال 1393 تا شش ماهه اول سال 1396 بدون رشد قابل توجهی باقی ماند که باعث شده بود بازار حدود 70 تا 80 درصد عقب بماند. بنابراین چنین رشدی قابل پیشبینی بود و حداقل اتفاقی بود که میتوانست برای بازار بیفتد، البته بازار هنوز ظرفیت رشد دارد.
با توجه به این شرایط احتمال تعدیل را چگونه میبینید؟
رشد یا ریزش بازار را از دو جهت میتوان مورد بررسی قرار داد؛ اول بحث ریسک های سیستماتیک بازار مطرح می شود که تحت اختیار نیست. در وهله بعدی سیاستهای بانک مرکزی در خصوص کاهش نرخ سود است که سبب افزایش نقدینگی در بازارهای موازی شده است. بنابراین اگر این دو ثابت باقی بماند میتوان انتظار رشد بیشتر برای بازار را داشت. با همه این اوصاف ورود بازار به فاز اصلاحی تا حدی طبیعی است اما روند صعودی بورس را تغییر نخواهد داد.
آقای محمدی وعده اصلاح بازار را داده است. مشکل باز شدن نهادها خیلی اساسی است، چه راهکاری پیشنهاد میکنید؟ درباره برخورد با تخلفات نظر شما چیست؟
تغییرات در قوانین کار سادهای نیست. سازمان بورس یا باید قوانین را ابداع یا از بازارهای جهانی کپی کند که در هر دو صورت مورد انتقاد و مقاومت قرار میگیرد. بزرگترین مطالبه بازار این است که تحت هر شرایطی نمادی بسته نشود، اما روند بازار گاهی به گونهای پیش میرود که سازمان چارهای جز بستن نماد ندارد. برای مثال از آنجایی که ارائه پیشبینی سود سالانه به بازار برای شرکتها ریسک است، شرکت با اعلام نکردن سود خود، سبب به وجود آمدن فضایی ابهام آلود در بورس میشود. از این رو سازمان نیز پس از تعیین جریمه یا تهدید به پرونده سازی، چارهای جز بستن آن نماد ندارد.
در این راستا اگر قرار باشد بستن نمادها کاهش یابد، در ابتدا باید قاعده اعلام پیشبینی سود لغو شود؛ از سوی دیگر باید بپذیریم به جای حامی بودن سازمان، افراد مراقب سرمایه خود باشند، یعنی هر اطلاعاتی که شرکتها در اختیار شرکت بورس میگذارند در دسترس مردم قرار بگیرد و در صورت ناقص بودن یا ابهام داشتن اطلاعات، به سرمایهگذاران هشدار داده شود و پس از آن انتخاب به عهده سرمایهگذار باشد که سهم آن شرکت را انتخاب کند. با توجه به دستور توقف کوتاهمدت نمادها که سازمان به آن اشاره کرده، به نظر میرسد سازمان مسیر دوم را پیش گرفته و با توجه به اطلاعات موجود پیشبینی میشود که این مسئله مفید و به نفع توسعه بازار باشد.
در صحبتها اشاره کردید که با توقف بستن نمادها موافقید؛ به نظر شما راهحل تحقق این مهم چیست؟
به طور کلی سه قدم در راه کاهش بستن نمادها وجود دارد؛ اول اینکه اطلاعاتی که نیاز به تفسیر و استنباط دارند، از ناشر گرفته شود تا جلوی تقابل سازمان و ناشر گرفته شود. در قدم بعدی باید در خصوص اطلاعاتی که به هر دلیلی مانع از باز بودن نماد میشوند، اقدامی صورت بگیرد. برای مثال میتوان در صورت ندادن اطلاعات یا ناقص بودن آنها ابتدا اقدام به بستن نماد کرد و پس از دریافت اطلاعات، سهام شرکت مجدد باز شود یا به جای بستن نماد همان اطلاعات را افشا و در خصوص آنها به سرمایهگذاران هشدار داده شود. قدم آخر نیز این است که نماد اصلا بسته نشود و در صورت نوسان قیمت نماد در دوره زمانی کوتاه مدت به بازار هشدار داده شود، اما تعلیق صورت نگیرد.
شرکت کنتورسازی یا برخی از شرکتهای دیگر اعلام کردند که قراردادهای مهمی را منعقد کردهاند و بر همین اساس قیمت سهام آنها در بازار افزایش چشمگیری داشت، اما مشخص شد که بسیاری از این قراردادها ابهاماتی دارد و همین عامل باعث کاهش ارزش سهام آنها شد؛ به نظر شما نهاد ناظر نباید به این قراردادها ورود و صحت آنها را تایید کند؟
فرآیند انتشار، تولید، ارزیابی و اعتبارگذاری اطلاعات در تمامی کشورها، نهاد ناظر دارد؛ بنابراین سازمان بورس در چنین شرایطی فقط نهاد ناظر است و در صورت تخلف این شرکتها باید با آنها به شدیدترین شکل ممکن برخورد شود. بنابراین سازمان بورس باید تمرکز خود را بر ایجاد ارکان مسئول و قابل اتکا قرار دهد و شرایطی فراهم کند که کار به درستی انجام شود، در غیر این صورت نمیتواند برخورد مناسبی انجام دهد که در نهایت منجر به سوءاستفاده میشود. سازمان بورس باید نهادهای تحت نظارت خود را در حوزههای مسئولیتی مانند تحلیلگر، حسابرس، ارزشگذار، بازارگردان و غیره درگیر کند تا قابلیت اتکای گزارشها و ضمانت اجرایی برای جلوگیری از وقوع تخلفات بیشتر شود؛ علاوه بر این موارد به نظر میرسد سازمان باید تمام تمرکز خود را بر نظارت بر بازار بگذارد.
سهامداران کنتورسازی ادعا میکنند ما به گزارشی اعتماد کردیم که حسابرسی شده بود؛ در این مورد چه باید بکنیم؟
این مسئله باید در نظر گرفته شود که نهاد ناظر نمیتواند پیشگیری و نظارت قبل از افشا انجام دهد؛ اگر به دنبال بسته نشدن نمادها و پیشبینی سود مطابق بازار جهانی هستیم، مستلزم این است که سازمان بورس به این مسائل ورود پیدا نکند. بنابراین حسابرس باید گزارش دقیقی بدهد و اگر کلاهبرداری شد، مردم باید شکایت کنند و سازمان بورس نیز باید از آنها حمایت کند، اما برای جلوگیری از چنین اتفاقاتی، نهاد مالی متخلف را مجازات کرد که عبرت دیگران شود.
در بورس چالشهایی وجود دارد؛ از سویی ضعف مقررات و از سوی دیگر نبود فرهنگسازی مناسب از جمله چالشهایی است که در بازار سرمایه ایران وجود دارد؛ چون نظام کشورهای دیگر بر اساس نظام سرمایهداری است این فرهنگ وجود دارد که اختلال در نظام سرمایهداری به تعداد زیادی از مردم آسیب وارد میکند.
از سوی دیگر ضمانت اجرایی در بورس ایران قوی نیست و اگر تخلفی مشاهده شود اثبات آن بسیار سخت است و اگر تعداد پروندهها زیاد شود این گونه فرض میشود که بازار امنیتی شده و سرمایهگذاران از بورس فرار میکنند. این دو مهم در کنار یکدیگر میتوانند بر اقتصاد ایران تاثیرات منفی داشته باشند.
چندی پیش اولین تامین سرمایه به بورس آمد؛ این مسئله را چگونه ارزیابی میکنید؟
با فرض سرمایه 3 هزار میلیاردی برای هرکدام از تامینسرمایهها، مبلغی در حدود 10 الی 15 هزار میلیارد در این صنعت وجود دارد که در حدود 5 درصد از ارزش بازار است. از این رو با توجه به ارزش بالا و پتانسیل سودآوری، این صنعت میتواند با ورود به بازار سرمایه، این بازار را عمیقتر کند.
یکی از بانی های برگزاری آکادمی بورس، تامین سرمایه تمدن است. در این خصوص توضیح دهید.
امروز بازار سرمایه نیاز به معرفی بیشتر دارد و باید بیشتر به بلوغ برسد. تجربه نشان داده است که اگر فرهنگسازی از طریق برگزاری چنین مسابقاتی باشد، با استقبال بیشتری مواجه میشود؛ به این ترتیب، برگزاری این مسابقه میتواند برای مطرح شدن بیشتر بازار سرمایه مفید باشد. همچنین این رویداد برای به چالش کشیدن توانایی و دانش مالی افراد طراحی شده است؛ تجربیات جهانی نشان داده که این نوع رویدادها میتواند مبنایی باشد که مدیران از طریق آن، افرادی را که توانایی خوبی برای تولید ثروت دارند، شناسایی کنند. به این ترتیب، افراد برتری که از اینگونه چالشها خارج میشوند مورد توجه نهادهای مالی قرار خواهند گرفت و در نتیجه شغل خوبی متناسب با توانایی خود پیدا میکنند. شرکتکنندگان برتر، برند شده و به پورتفوگردانهای خوبی بدل میشوند که میتوانند برای شرکتها و نهادهای مالی ثروت ایجاد کرده و جایگاه اصلی مربوط به فعالیت حرفهای خود را پیدا کنند. به طور قطع این مسابقه که برای اولین بار برگزار میشود، برای افراد جامعه هنوز ناشناخته بوده و ممکن است در این زمان کم انتظارات را برای جذب افراد از طریق شبکههای اجتماعی برآورده نکند. همچنین در دوره اول این مسابقه ابهاماتی خواهد داشت که رفع آنها نیاز به زمان بیشتری دارد و در دورههای بعد با اقبال بیشتری مواجه میشود.