عصر بازار- دکتر علیرضا سیری، چند ماهی است بر صندلی مدیریت شرکت سرمایه گذاری تامین سرمایه سپهر تکیه زده است. وی از آن دسته مدیران جوان و با تجربه است که چندان اهل مصاحبه و گفتوگو نیست اما از تجارب بسیار ارزشمندی در حوزه بازار سرمایه و بازار پول برخوردار است که به طور حتم میتواند شرکت تامین سرمایه سپهر را با شتاب بیشتری به سوی اهداف تعیین شدهاش سوق دهد.
به گزارش پایگاه خبری «عصر بازار»، وی معتقد است، در شرایط کنونی که شاهد قراردادهای جدید پس از برجام هستیم و سرمایههای جدیدی در حال ورود به کشور است، شرکتهای تامین سرمایه وظیفه سنگینی را در همین راستا بر دوش دارند، چرا که باید به کمک بنگاههای اقتصادی بشتابند و با کاهش هزینه تامین مالی به یاری دهنده آنها در شرایط کنونی که بازار با کمبود شدید منابع مالی مواجه است، تبدیل شوند.
با دکترعلیرضا سیری در نشستی صمیمانه گفتوگویی داشتیم و از او درباره چالشهای تامین مالی و اوضاع کنونی بورس پرسیدیم.
- آقای دکتر سیری، امروز من که در خدمت شما هستم، خودروسازان ایرانی در حال انعقاد قراردادی بزرگ با شرکت رنو هستند که نشان از آثار برجام و ورود شرکتهای بینالمللی بزرگ به ایران دارد. حال بفرمایید در این میان نقش شرکتهای تامین سرمایه در کمک به بنگاههای تولیدی چیست؟
برای پاسخ به این سوال اجازه بدهید به برنامه ششم اقتصادی تا سال 1400 اشارهایی داشته باشم که برنامه ریزیهای اقتصادی کشور نیز باید در همین راستا تنظیم و تدوین شود. در این برنامه آمده است که در حوزه اقتصاد کلان دولت باید از حالت سرمایهگذار به قانونگذار تبدیل شود و از دخالت مستقیم در پروژهها پرهیز کند و از سوی دیگر درآمدهای خود را از نفتی به مالیاتی تغییر دهد. در نتیجه میبینیم دولت در برنامه ششم توسعه در جهت کسب درآمدهای خود بر روی ارزش افزوده و درآمدهای مالیاتی تمرکز بسیاری دارد. آنچنانکه از بودجه 346 هزار میلیارد تومانی کل کشور در سال 96، سهم درآمدهای مالیاتی بالغ بر 1740 میلیارد تومان، سهم اوراق مشارکت 54 هزار میلیارد تومان و فروش نفت نیز 1100 میلیارد تومان است. بدین ترتیب، سهم درآمدهای مالیاتی در بودجه کل کشور به 50 تا 60 درصد میرسد.
- به نظر شما با توجه به این رکود در حوزه تولید و نبود منابع مالی لازم تحقق چنین عددی امکان پذیر است؟
برای اینکه اهداف مالیاتی محقق شود، باید اتفاق بزرگی در تولید و اقتصاد کشور بیفتد تا شرکتها به سمتی بروند که بتوانند درآمد لازم را کسب و مالیاتهای پیشبینی شده را بپردازند. به زبانی ساده و صریح، ما در شرایط کنونی چارهایی جز قوی کردن بخش تولید نداریم و این امر منوط به حرکت پول از سمت بانکها به سوی داراییهای با جریان نقدی مولد است تا به این صورت، بانکها بیشتر نقش تامین کننده مالی را برعهده داشته باشند به جای اینکه همانند آهن ربا به دنبال جذب سپردههای مردم با نرخهای بالا باشند.
- دولت با چه روشی میتواند پول را از سیستم بانکی به سوی جریان نقدی مولد هدایت کند، وقتی سپرده گذاران به دنبال کسب نرخ سود 25 و 26 درصدی هستند؟
به اعتقاد من دولت باید برنامهایی داشته باشد که بتواند این پولها را از بانکها خارج و به سمت تولید سوق دهد و این مهم محقق نمیشود مگر اینکه در بنگاههای اقتصادی بازدهی خوبی به وجود آید و شرکتها بتوانند سودی بیشتر از بانکها به سرمایهگذاران خود بپردازند.
- حال در این میان نقش شرکتهای تامین سرمایه را چه میدانید؟
به نظر من این شرکتها میتوانند در یک موقعیت برای خود نقش اساسی و برجستهایی را تعریف کنند که اصلیترین محل آنان نقش تامین کننده منابع مالی برای اجرای طرحهای عمرانی و توسعهایی در شرکتهاست. به صورتی که ما بتوانیم فرآیند انتشار اوراق را برای شرکتها به گونهایی تسهیل کنیم که شرکتها و بنگاههای اقتصادی به جای مراجعه به بانکها برای تامین منابع مالی لازم به سمت شرکتهای تامین سرمایه حرکت کنند.
- چگونه؟
با آسان سازی فرآیند انتشار اوراق، تسهیل مقررات و حل مشکل و چالش رکن ضامن، بدین صورت که نرخ بازارگردانی را کاهش دهیم تا نرخ تامین مالی برای بنگاهها به حداقل ممکن برسد.
- در حال حاضر نرخ تامین مالی برای بنگاهها چقدر است؟
هم اکنون نرخ تامین مالی برای بنگاههای اقتصادی 25 تا 27 درصد است؛ حال سوال اینجاست که یک بنگاه اقتصادی باید چه فعالیتی انجام دهد تا بتوانند بیشتر از این عدد سود کسب کند؟ این نرخ باید در هر حال اصلاح و تعدیل شود. البته این نرخ کاملا متاثر از نرخ سپرده گذاری است چرا که وقتی بانکی سپردهایی را با نرخ 23 یا 24 درصد جذب میکند، چگونه میتواند با نرخ 18 درصد تامین مالی انجام دهد و زیان متحمل شود.
- چاره چیست؟
چاره اول کمک به بازار پول و سرمایه همزمان با هم است. دولت باید در گام نخست نظام بانکی را سامان ببخشد، بدین صورت که تسهیلات بد بانکها را خریداری کند، به ویژه آن دسته از تسهیلات را که سررسید و یا معوق شده است، مانند دولت آمریکا که این کار را میکند. بدین ترتیب بانکها خون تازهای از منابع جدید مالی دریافت میکنند و این مهم موجب کاهش بهای تمام شده پول میشود. در نتیجه چنین اقدامی بانکها دیگر الزامی نخواهند داشت تا جهت حل کمبود نقدینگی خود برای جریمههای بانک مرکزی با نرخ 34 درصد نسبت به جذب سپرده اقدام کنند و در این صورت نرخها کاهش مییابد و صنعت میتواند جانی دوباره بگیرد و شرکتهای بورسی بهDPS یا EPS لازم برسند و آن موقع است که بازار سرمایه ایران رشد میکند.
- بدین ترتیب تا عدم اصلاح نظام بانکی شاهد رشد و رونق در بازار سرمایه نخواهیم بود؟
به پیشبینی من خیر؛ تا نظام بانکی اصلاح نشود و نرخ بهره کاهش نیابد، پول از سمت بانکها به تولید اشتغالزا و با محوریت ارزش افزوده حرکت نخواهد کرد و رونق در بازار سرمایه رخ نخواهد داد و نباید به بازار امیدوار بود.
- آیا دولت در این راستا گام برداشته است؟
به حق دولت در این باره گامهایی برداشته است ولی نیاز به زمان دارد تا کابینه جدید مستقر شود و برنامههای قبلی مورد بازنگری و اصلاح قرار گیرند و این نیازمند یک زمان 7 ماهه تا یکساله است. واقعیت این است که دولت در بهترین حالت ممکن نزدیک به 70 میلیارد تومان کسری بودجه دارد که عمدتا این عدد برابر با هزینههای عمرانی است. دولت در بهترین حالت با ادامه همین وضعیت کنونی میتواند تنها هزینههای جاری خود را جبران کند.
- راه حل چیست؟
دولت چارهایی جز جذب سرمایه گذاری خارجی ندارد. برآوردها نشان میدهد راهی که امروز دولت در پیش گرفته، درست است و جذب منابع خارجی بهترین و کوتاهترین راه حل است.
- آقای سیری، به دنبال افزایش بدهی دولت به پیمانکاران، دولت در چند سال اخیر به انتشار اسناد خزانه اسلامی و پس از آن اسناد خزانه اسلامی بانکی اقدام نموده است؛ اوراقی که هرکدام حاشیههای زیادی را در بردارند، اخزا به یک شکل و سخاب به صورتی دیگر!
ببینید، شفاف شدن بدهی دولت از طریق انتشار اوراق و پرداخت آن با اوراق کار بسیار درستی است. سال گذشته نزدیک به 40 هزارمیلیارد تومان انواع اوراق منتشر شد و از ابتدای سال تاکنون نیز 7 تا 8 هزار میلیارد تومان. آنچه که اکنون مسلم است، وجود دولتی است که در بهترین حالت ممکن میتواند تنها هزینههای جاری خود را پوشش دهد و از محل درآمدهای مالیاتی میتواند بخشی را به بودجههای عمرانی تزریق کند. تاکید میکنم دولت در هر حال، چارهایی جز انتشار اوراق ندارد و براساس برنامه ریزیها باید 58 هزار میلیارد تومان اوراق منتشر کند. وقتی سخن از بودجه به میان میآید یعنی همه دستگاهها، وزارتخانهها و کل کشور درگیر آن هستند. به همین دلیل به جای مقابله با اوراق بهتر است راه حلهای مناسب دیگری برای نوع مدیریت و نحوه انتشار آن بیابیم. نکتهایی که در این میان مغفول مانده، این است که تا سال 1400، حجم بازار بدهی ایران به 300 هزار میلیارد تومان میرسد؛ حال وقتی در آیندهایی نزدیک با چنین بازار بزرگی در اوراق مواجه میشویم با چنین عددی، یعنی بازاری در حال شکل گرفتن است که حداقل اندازه کنونی بورس ماست.
- بدین ترتیب انتشار سخاب را خارج از بازار بورس منطقی میدانید؟
در قانون برنامه ششم توسعه آمده که بازار ثانویه تمام اوراق در بورس و فرابورس باشد، اما وقتی بورس این اوراق را پذیرش نمیکند و در مقابل دولت با سیل عظیمی از پیمانکاران طلبکار مواجه است، چارهایی نمیماند جز انتشار این اوراق و خرید و فروش آن در بازاری خارج از بورس.
- و نتیجهاش میشود تشکیل بازاری غیر متشکل که خرید و فروش اوراق را به کسر میزان انجام میدهند؟
شما تصور میکنید که پیمانکاران نمیدانند قیمت اصلی این اوراق چقدر است؟ به طور حتم از ارزش اصلی آن با خبر هستند، منتها پیمانکاری که در آستانه ورشکستگی است، سریعترین و کوتاهترین راه را برای رسیدن به پول انتخاب میکند و اکنون اگر بازار غیر متشکلی در بانک ملی برای دادوستد این اوراق به وجود آمده، چندان عجیب نیست. مگر میشود برای 5 هزارمیلیارد تومان سخابی که امروز در دست پیمانکاران است، بازاری حتی غیر رسمی ایجاد نشود.
- به نظر میرسد بانکها نیز در حال دامن زدن به این اوضاع هستند؟
چرا نباشند؛ چه بسا بانکها نیز در حال دامن زدن به این قضیه هستند. بانک با تراکنش این اوراق و رسوب پول در بانک ملی باعث میشود حداقل روزی 300 تا 400 میلیارد تومان رسوب پول صفر درصدی را داشته باشد. در نتیجه بانک ملی نیز تمایل به چنین اتفاقی دارد. به طور حتم وقتی تمام این عوامل در کنار یکدیگر قرار میگیرند بهترین حالت برای تمام اوراق، خرید و فروش آنها در بورس است چون بورس مکانیزم معامله را علاوه بر آسان کردن، شفاف نیز میکند.
- پیشبینی میکنید سخاب به زودی وارد بورس شود؟
بله به طور حتم به زودی شاهد ورود این اوراق به بازار خواهیم بود.
- اما به نظر میرسد بورس از پذیرش این اوراق امتناع کرده است؟
به هر روی، بورس خود را دیر یا زود تعدیل میکند، چون این بازار تنها به 5 هزار میلیارد تومان خلاصه نمیشود و به طور مستمر با ورود اوراق جدید در حال گسترش است.
- نرخ سود این اوراق چرا این همه بالاست حتی از نرخ سود سپرده بانکی؟
برای پاسخ به این سوال باید گفت، اکنون وقتی بانک به پولهای بزرگ 25 تا 26 درصد سود ماهانه میپردازد و نرخ موثر این پول 27 تا 28 درصد است، چطور نباید نرخ سود سخاب 36 درصد باشد وقتی با ریسک و موارد دیگر مواجه است؟ واقعیت این است که پول، قیمت و ارزش خود را استخراج میکند. انسانهای پولدار نیز هوشمند هستند و میدانند قیمت پول آنها چقدراست؟ حال سوال اینجاست چرا این افراد هوشمند به دنبال خرید سخاب هستند؟ چون معتقدند نرخ سود 30 درصد بهتر از 26 درصد بانک است، زیرا وضعیت کنونی بانکها از نظر مالی با توجه به اتفاقی که برای موسسات مالی افتاده و صورتهای مالی که آنها منتشر کردهاند، کاملا مشخص است و ریسک نیز دارد، در حالی که در سخاب طرف حساب شما به عنوان خریدار این اوراق، دولت است و از ریسک کمتری برخوردار است.
- آینده بازار سرمایه را چگونه ارزیابی میکنید؟
چندان روشن نمیبینم، مگر اینکه قیمت دلار تغییر قابل توجهی داشته باشد و ما شاهد جهش ارزش فروش در شرکتها باشیم. اگر یادمان باشد در سال 92 که بورس یکباره با رشد قابل توجهی روبهرو شد و نرخ دلار از هزار به سه هزار تومان تغییر کرد، در عمل در حوزه تولید اتفاق خاصی رخ نداد و تنها صورت مالی شرکتها از نظر فروش افزایش پیدا کرد.
- راه حل بعدی؟
بازار سرمایه به چنان سوددهی و جذابیتی دست یابد که مردم چارهایی نداشته باشند غیر از اینکه پولهای خود را از بانکها به سمت بورس ببرند.
- مهمترین برنامههای شرکت تامین سرمایه سپهر را تشریح کنید؟
مدیریت ثروت یکی از بزرگترین اهداف ما محسوب میشود. بردن کانتر فروش به سمت بانکها، راه اندازی صندوقهای کالایی و ابزارسازیهای نوین تعدادی از مهمترین اهداف ما در شرکت تامین سپهر محسوب میشوند.