عصر بازار- نزدیک به نیم قرن است که دورنمای کورههای بلند ذوب آهن اصفهان، از زرین شهر اصفهان دیده میشود. کارخانهای که مانند تمام کارخانههای بزرگ مشابه در نوع خود، فرهنگ کار در شهر اصفهان و شهرستانهای اطراف را تغییر داده است. البته شاید تعبیر تغییر فرهنگ، مصداق مناسبی برای توصیف کارخانهای بزرگ در جوار یک کلان شهر نباشد، اما میتوان ادعا کرد که این کارخانه بزرگ، از مبادی فرهنگ سودآوری صنعتی در اصفهان است.
به گزارش پایگاه خبری «عصر بازار»، در سالهای اخیر که رکود اقتصادی بر سر تمام تولیدکنندگان کوچک و بزرگ سایه افکنده، این صنعت بزرگ سودآور نیز از تیر پیکان زیان دهی جان سالم به در نبرده است. البته بررسی ریشههای زیان در ذوب آهن را میتوان در سیستم تولید و فروش پیگیری کرد، در واقع دلایل این زیان تنها در زمین محدود این کارخانه نبود، بلکه کاهش قیمت جهانی کالاهای اساسی، کاهش قدرت خرید خودرو و به تبع آن کاهش خرید خودروسازان از ذوب آهن، محدود شدن صادرات به دلایل تحریم ایران و دامپینگ چین، ورود فولاد چینی به کشور با قیمت کمتر از قیمت ذوب آهن و عواملی از این قبیل، باعث زیان ده شدن این غول صنعتی شده است.
ذوب آهن اصفهان در سال گذشته، اقداماتی در جهت بهبود وضعیت انجام داد که اگر بخواهیم 3 اقدام مهم این شرکت را به طور اجمالی بیان کنیم، میتوانیم به قرارداد فروش 40 هزار تن ریل به راه آهن، افزایش سرمایه 322 درصدی از محل تجدید ارزیابی داراییها با معافیت مالیاتی و افزایش نرخ زغال سنگ در نیمه دوم سال اشاره کنیم. با این وجود ذوب آهن در پایان سال مالی 95 خود با زیان انباشته مواجه شد. این زیان بر اساس اطلاعیههای منتشر شده ذوب آهن در کدال، دلایل زیادی دارد که به گفته منصور یزدی زاده، عضو هیئت مدیره ذوب آهن اصفهان هزینههای مالی مهمترین عامل زیان سازی در ذوب آهن است. در ادامه مشروح گفتوگوی بازار امروز با معاون برنامه ریزی و توسعه را میخوانید.
- ذوب آهن اصفهان با وجود اقداماتی از جمله نپرداختن هزینه افزایش قیمت زغال سنگ از ابتدای سال 95 و قبول پرداخت برای 6 ماه دوم سال که در نهایت برای این شرکت منجر به کاهش هزینهها شد، هنوز با زیان انباشته مواجه است و در پایان سال 95 نیز برای سهامداران خود فقط زیان به همراه داشت. دلیل این زیان و عدم پرداخت افزایش قیمت زغال سنگ در 6 ماه ابتدایی سال گذشته را چطور بیان میکنید؟
قیمت گذاری زغال سنگ داخلی به صورت توافقی انجام میگرفت و معیارهایی برای این قیمت گذاریها وجود داشت، اما سال گذشته به صورت دستوری (از سوی وزارت صنعت، معدن و تجارت) قیمت آن به واسطه افزایش مقطعی قیمت زغال خارجی، افزایش یافت که بخشی از زیان تحمیلی به شرکت محسوب میشود. از طرف دیگر ذوب آهن سرمایهگذاری عظیمی برای تولید کک انجام داده است که ضمن ایجاد ارزش افزوده برای زغال خام، از گاز فرآیندی آن نیز برای سوخت کوره بلند استفاده میشود. اما در جایی که باید صنایع بالادستی در حمایت از پایین دست، تولید مواد اولیه را توسعه داده و محصول خود را در اختیار پایین دست بگذارند، مشاهده میشود که وارد چرخه تولید پایین دست شدهاند. معادن زغال سنگ نیز از این کار مستثنی نشده و وارد حوزه تولید کک شدهاند. این موضوع علاوه بر این که سرمایهگذاری عظیم ذوب آهن در تولید کک را زایل میکند، باعث هدر رفت گاز فرآیندی کک سازی هم میشود، زیرا در ذوب آهن از این گاز در بخشهای مختلف از جمله کوره بلند و نوردها هم استفاده میشود، در حالی که در واحدهایی که دارای فرآیند و چرخه کامل تولید در این روش نیستند این کار کمتر است یا اصلا اتفاق نمیافتد. بنابراین چنانچه بخواهند اقتصادی شوند، باید چرخه را کامل کنند که در این صورت تعادل زنجیره ارزش یا تامین به هم میخورد. نتیجه این کار کاهش فروش زغال به ذوب آهن و به تبع آن افزایش نیاز به واردات زغال سنگ برای تهیه خوراک مورد نیاز ذوب آهن خواهد بود که افزایش آن، میتواند منجر به افزایش تعرفه وارداتی گردد. زیرا انتظار بالادست به فروش محصولی (کک و نه زغال) است که ذوب آهن خود برای تولید آن سرمایهگذاری کرده است و چون نمیتواند تولیدکننده را مجاب کند، از اهرم تعرفه واردات کمک میگیرد. لازم به یادآوری است که به دلیل پایین بودن زغال کک شو و کیفیت زغال سنگ داخلی، مجبور به واردات زغال سنگ با کیفیت برای ترکیب با محصول داخلی هستیم، اما به واسطه محدودتر شدن عرضه همین زغال، ناچار باید زغال بیشتر و گاهی حتی کک خارجی وارد کنیم.
در نتیجه این عوامل، قیمت زغال سنگ داخلی باید بر اساس کیفیت آنها و متناسب با نرخهای جهانی تغییر داده شود، تا مقرون به صرفه باشد و مرجع قیمت گذاری این موارد را مد نظر قرار دهد. اما اگر فشار بیشتری برای افزایش قیمت زغال سنگ وارد شود، باعث زیان شرکت میشود. در نتیجه هر حرکتی باید در این جهت باشد که زغال سنگ را با قیمت مناسب تهیه کنیم که در قیمت تمام شده، جایگاه مناسب داشته باشد.
موضوع بعدی این است که هزینههای مالی ذوب آهن زیاد است. اگر بخش تامین مالی ذوب آهن هزینههای کمتری داشته باشد، میتوانیم از بروز زیان جلوگیری کنیم. این هزینهها در کشورهایی مانند ترکیه و چین برای تولیدکنندگان نزدیک به صفر است و دلیل آن هم از طرف دولت، به عنوان بسته حمایتی برای مصرف کننده تبیین میشود. در ایران نیز با توجه به بغرنج بودن وضعیت تولیدکنندگان واقعی، نیاز به چنین حمایتهایی از سوی دولت دیده میشود که هزینه تامین مالی سرمایه در گردش را به صفر برساند و یا تنفسهای 2 ساله برای بازپرداخت وامها در نظر بگیرند. اما نه تنها این اتفاق رخ نمیدهد، بلکه جریمه دیرکرد بازپرداخت هم به این مبالغ اضافه میشود.
در واقع ما از لحاظ فنی، مشکلی برای سودآوری تولید نداریم. بلکه میزان تولید و فروش، تکافوی هزینههای مالی را نمیدهد. هنگامی که تولید محصولی انجام میشود، ارزش افزوده ایجاد میکند، اما تجمیع این ارزش افزودهها در کوتاه مدت، جوابگوی هزینههای مالی نیست، بلکه باید برگشت پول در طولانی مدت انجام شود و به این دلیل گفته میشود که نیاز به تنفس بلندمدت و یا کاهش هزینه سرمایه در گردش داریم. اگر مشکل هزینه مالی سرمایه در گردش حل شود، شرکت ذوب آهن اصفهان با افزایش سطح تولید، سود انباشته خواهد داشت.
- با توجه به این که سازمان تامین اجتماعی سهامدار عمده شرکت ذوب آهن است و همچنین صندوق کارکنان فولاد یکی دیگر از سهامداران عمده این شرکت است، آیا در بخشهای حمایتی مانند تامین سرمایه در گردش ارزان، از سوی این نهادها حمایتی شامل حال این شرکت نمیشود؟
سازمان تامین اجتماعی به عنوان سهامدار عمده شرکت ما، حمایت مناسبی از شرکت دارد. اما انتظار تزریق پول از صندوق تامین اجتماعی به شرکت، چندان منطقی نیست، زیرا هزینههای سازمان به اندازه کافی بالاست و همچنین ارقام بالایی بستانکاری از دولت دارد. اما آنچه باید مد نظر قرار بگیرد، این است که این سهامدار عمده اگر قصد فروش سهام خود را داشته باشد، ابتدا آن را به ارزش میرساند و سپس عملیات فروش را انجام میدهد که ضرر و زیانی شامل آن نشود. بنابراین حمایت سازمان از این شرکت به صورت مستمر و به عناوین مختلف انجام میشود. صندوق کارکنان فولاد نیز اکنون بلوک سهام ذوب آهن را برای فروش آگهی کرده و قصد خروج از این شرکت را دارد.
- شرکت ذوب آهن اصفهان برای سال جدید چه برنامهها و پروژههایی در دست اقدام دارد؟
اکنون در حال پیگیری دریافت مجوز از هلدینگ برای بالانس تولید میان چدن و فولاد (با افزایش ظرفیت فولاد) هستیم که وقتی مجوز دریافت شود، میتوانیم از طریق اعتباردهندههای داخلی و خارجی پروژه را آغاز کنیم.
- یکی از پروژههایی که سال گذشته به عنوان پروژه بزرگ ذوب آهن مطرح شد، پروژه ریلی بود. سرانجام این پروژه به کجا رسید و چرا نتوانست به سودسازی این شرکت کمک کند؟
پروژه ریلی که سال گذشته با حضور معاون اول محترم ریاست جمهوری و وزرای محترم متبوع به بهره برداری رسید، در انتظار سفارش راه آهن جمهوری اسلامی ایران بود که این کار با رفع مشکلات تامین مالی ایشان در حال عملیاتی شدن است و راه آهن، شرکت بازرسی کننده خود را معرفی کرده است که امیدواریم با فروش و تولید این سفارش و سفارشهای بعدی، سود خوبی در حسابهای سال جاری از این بابت شناسایی شود. همچنین برای سال جاری راه اندازی پروژه تولید تیرآهن بال پهن را داریم که به نوعی حاکی از افزایش ارزش افزوده در سبد محصولات ذوب اهن است.
گفتنی است، در سال گذشته ذوب آهن 700 هزار تن صادرات داشت و در سال جاری نیز با توجه به توسعه بازارهای هدف و همچنین بهبودهای کیفی برش تیرآهنها که با اجرای پروژه در نورد ٥۰۰ حاصل شد، با افزایش صادرات به بازارهای اروپایی، افزایش بیش از پیش صادرات را تجربه خواهیم کرد.