عصر بازار- حاکمیت شرکتی یک مجموعه مقررات، فرهنگ و ترکیبات نهادی است که تعیین می کنند چگونه یک سازمان کار می کند، چه کاری انجام می دهد، چه کسی آن را اداره می کند، چگونه کنترل ها در آن اعمال می شود و چگونه مخاطرات و نتایج به دست آمده از فعالیت های خود را تخصیص می دهد.
به گزارش پایگاه خبری «عصربازار»، در تعریفی دیگر حاکمیت شرکتی به مجموعه فرآیندها، روش ها، رسوم، سیاست ها و قوانین ناظر بر هدایت و کنترل صحیح شرکت اطلاق می شود که در روش اداره یک شرکت و یا سازمان تأثیر بگذارد. حاکمیت شرکتی را می توان به صورت ساختاری منسجم از روابط در نظر گرفت که میان سهامداران، مدیران، ذینفعان و ناظران برای تضمین منافع کلیه مالکان و ذینفعان ایجاد می شود و با اهداف دستیابی به نظام و فرهنگ صحیح پاسخگویی، شفافیت در ارائه اطلاعات و گزارشگری مناسب، رعایت عدالت و انصاف و رعایت حقوق ذینفعان استقرار می یابد.
رعایت قوانین و مقررات، نخستین گام در راستای پیادهسازی حاکمیت شرکتی مناسب است، اما این امر خود به تنهایی برای دستیابی به استانداردهای بالا در حاکمیت شرکتی و همگام شدن با بهترین عملکردها در این زمینه، کافی نیست. برای تعهد به اجرای حداقل الزامات، هیئت مدیره شرکت باید قانع شود که انجام فعالیتهای حاکمیت شرکتی، چه داوطلبی باشد و چه الزامی، ارزش تلاش و کوشش آنها را دارد. از جمله دلایل و انگیزه های پیادهسازی چارچوب حاکمیت شرکتی مطلوب عبارت اند از:
دستیابی به سرمایه و جذب سرمایهگذار
افزایش انگیزه کارکنان
بهبود مدیریت ریسک
مدیریت رشد
و برنامه جانشینپروری
در یادداشت قبلی به توضیح دو مورد اول پرداختیم و در این بخش مابقی دلایل و انگیزه های سرمایه گذاری در حاکمیت شرکتی توضیح داده می شوند.
بهبود مدیریت ریسک
از نوسانهای بازار و بیثباتی محیطهای خارجی گرفته تا فشار مبرم ذینفعان کلیدی و مسئله رقابت، عواملی هستند که سبب می شوند تجارتها به طور فزاینده با فضایی آکنده از پیچیدگی و نااطمینانی رو به رو باشند. با توجه به این موضوع، انجام تجارت با ریسکپذیری و همچنین ریسکهای مدیریت شده و محاسبه شده، همراه است. برای برخی از کسب و کارها تمرکز مدیریت ریسک، اصولاً بر تطابق با قوانین و مقررات باقی می ماند. اما تمرکز ضعیف بر قوانین و هدفگیری ناقص تهدیدهای رو به رشد در فضایی پرریسک، موجب شکست یک شرکت خواهد شد. ایجاد چارچوبی محکم از اقدامات مؤثر حاکمیت شرکتی شامل تشکیل هیئت مدیرهای متعهد و انتصاب حسابرسان داخلی خبره، به مدیریت مؤثر ریسک و واکنش مناسب شرکت به تغییرات فضای کسب و کار کمک خواهد کرد.
اعضای هیئت مدیره، عواملی کلیدی در تعیین استراتژیهای ریسک و روند فعالیت آرام و هماهنگ یک شرکت هستند. اعضای مستقل هیئت مدیره، نقشی بسیار اساسی در این زمینه دارند؛ ریسکهایی را که آنها پیشبینی میکنند از آنجایی که هیچگونه وابستگی به سهامداران و مالکان شرکت ندارند، بی غرض و عاری از تعصب به حساب میآید. به علاوه، به این دلیل که بسیاری از اعضای مستقل هیئت مدیره به علت برخورداری از تجربه و مهارتی خاص انتخاب شدهاند، احتمالاً با حوزههای دیگری از ریسک آشنا هستند که نسبت به اطلاعات مدیران اجرایی در مورد ریسکها، متفاوت است.
هیئت مدیرهها و تیمهای مدیریت موفق دریافتهاند که رویکرد صادقانهتر به حاکمیت شرکتی، ریسکها و تطابق با قوانین میتواند به افزایش تواناییها و قابلیتهای مدیریت در مقابله با خطرات بالقوه و همچنین در تطبیق با الزامات قانونی، بینجامد. ایجاد یک چارچوب حاکمیت شرکتی، همچنین میتواند به شرکتها در شناسایی فرصتها و حوزههایی که میتوانند هزینههای خود را کاهش دهند کمک کند. شرکتهایی که چارچوب مدیریت ریسک محکمتری دارند، در جذب سرمایهگذار موفقتر خواهند بود.
هرگونه بحثی پیرامون مدیریت ریسک باید شامل مد نظر قرار دادن فساد و کلاهبرداری نیز باشد. زیرا چنین اقداماتی میتوانند ریسکها را افزایش و منابع را هدر دهند و استحکام شرکت را تهدید کنند. تحقیقات نشان میدهد که حاکمیت شرکتی ضعیف، عامل اصلی بروز کلاهبرداری و فساد در یک سازمان است. بر طبق مطالعاتی که توسط انجمن بازرسان خبره تقلب (Association of Certified Fraud Examiners) در ایالات متحده انجام شده است، شرکتها 7 درصد از سود سالانه خود را به دلیل کلاهبرداری از دست میدهند. از یافتههای کلیدی این تحقیق، آن بود که بیشترین میزان کلاهبرداریهای مورد مطالعه در بخش مالی و بانکی صورت گرفته است و شرکتهای کوچک (با تعداد کارکنان کمتر از 100 نفر) آسیبپذیری خاصی در برابر کلاهبرداری دارند. فقدان کنترل داخلی مناسب و ریسک های ناشی از آن، رایجترین علتی است که برای وقوع کلاهبرداری ذکر شده است. فقدان بررسی مدیریت و سهلانگاری در روندهای کنترلی موجود، از دیگر عواملی هستند که برای کلاهبرداری عنوان شدهاند. هر دو حوزه، نشانه هایی هستند که بر تلاش برای توسعه حاکمیت شرکتی، صحه میگذارند.
یکی از عوامل مهم در مدیریت ریسک، سیستم کنترل داخلی است و به همین دلیل است که هیئت مدیره این امر را در سطح مالی، عملیاتی، رعایت قوانین و مقررات و سیستمهای مدیریت داخلی اجرا می کند. در شرکت های کوچکتر مشاوران و راهنمایان متخصص می توانند بهترین روندهای داخلی را برای اجرا تعیین کنند. از آنجایی که کنترل داخلی برای جذب سرمایه گذاران بالقوه و آینده ضروری است، این امر زمانی که شرکتها گسترده تر و پیچیده تر شدند، خصوصاً زمانی که شرکت در فکر جذب سرمایه گذاری خارجی است، اهمیت بیشتری می یابد.
در شرکت های بزرگتر کمیته حسابرسی می تواند در روند مدیریت ریسک وارد شود. این شرکت ها اغلب کمیته مدیریت ریسک نیز دارند. با این حال، اگرچه دپارتمانی در شرکت عوامل ریسک را بررسی می کند، این ریسک ها همواره باید زیر نظر هیئت مدیره نیز کنترل شوند. خصوصاً مدیرعامل باید به مدیر ریسک نزدیک باشد و یا برخی وظایف مدیریت ریسک را خود بر عهده گیرد. وجود توضیحی مختصر از پیش بینی ریسک ها در صورت های مالی سالانه یا گزارش هیئت مدیره به مجمع، یکی بهترین اقداماتی است که هیئت مدیره می تواند انجام دهد. برخی گروه ها مانند شبکه بین المللی حاکمیت شرکتی (International Corporate Governance Network) این شفاف سازی را جزئی از الزامات خود می دانند.
از آن جا که ارزیابی ریسک ها همچنین شامل توجه به تقلب و سوء استفاده های مالی نیز می شود. یکی از بخش های مهم بررسی هیئت مدیره این است که مطمئن شوند کارمندان با امنیت کامل می توانند تخلفات را گزارش دهند. جزئیات این سیاست ها معمولاً در آئین نامه اخلاقی شرکت توضیح داده می شود. همچنین باید حمایتی قانونی از گزارش کنندگان این تخلفات صورت گیرد و در این راستا از امنیت سهامداران یا کارمندانی که گزارشهای تخطی از قوانین را ارائه می کنند، در مقابل جریمه و بازخواست حمایت شود.
مدیریت رشد
در طی چند سال گذشته که Economist Intelligence Unit به تحقیق در میان بیش از 3000 رهبر تجاری پرداخت، نتیجه شگفتآور حاکی از آن بود که کسب و کارهای متوسط عمداً با فقدان یک ساختار، پتانسیل رشد خود را محدود میکنند. بر طبق این تحقیق بیش از 60 درصد از مدیران اجرایی اظهار داشتند که مدیران ارشد، حد و مرزی را برای توسعه شرکت در نظر گرفته اند و نزدیک به همان تعداد نیز عنوان کردند که علاوه بر میزان بهینه، وسعت بهینه نیز تعیین شده است. این گزارش این چنین توضیح می دهد: "مدیریت برخی شرکتهای متوسط و با رشد سریع، آگاهانه سعی در محدود ساختن رشد دارند تا از شکست احتمالی و نارضایتی مشتریان جلوگیری کنند." این یافتهها در حقیقت مطابق با مشاهدات تجربی بود. شرکتها اغلب باید بر میزان محدودی از ظرفیت مدیریت داخلی و توسعه سرمایه تکیه کنند؛ هنگامی که مهارتهای مدیریتی کم است، اگر ترس از شکست در یک شرکت افزایش یابد، آن شرکت به طور مناسب مدیریت نمیشود. سرمایه گذاری زود هنگام و یا پیش از موعد برای رشد سریع در چارچوبهای محکم حاکمیت شرکتی میتواند به تضمین آمادگی شرکت برای مواجهه با چالشهای رشد و توسعه کمک کند. نقشها و مسئولیتهای مشخص، نشان میدهند در چه حوزههایی، مهارتهای لازم وجود دارد و در کدام حوزهها به استعدادهای جدید نیاز است. یکی از عوامل کلیدی در حاکمیت شرکتی مناسب، هیئت مدیرهای کارآمد و قوی می باشد که وجود آن برای تدوین و هدایت استراتژی رشد شرکت ضروری است و اطمینان میدهد که بسط و توسعه شرکت باعث از بین رفتن موفقیت آن نیست. هیئت مدیره باید دورنمایی واضح از آینده شرکت را ترسیم کند و با روشی روشن و هدفمند برای چگونگی حرکت در آن راستا تصمیم گیرد. وجود مدیران مستقل در هیئت مدیره، فرصتی برای بهبود ظرفیتهای داخلی، کسب دانش جدید و توسعه موقعیت رقابتی در اختیار شرکت قرار می دهد. بهرهمندی از هیئت مدیرهای با مدیران مستقل مجرب می تواند به تأمین منابع استراتژیک، فراهم کردن زمینه مشاوره، ارائه پیشنهادات منظم به مدیرعامل و رییس هیئت مدیره همزمان با شروع استراتژی و پیشرفت آن کمک کند.
پایداری بلندمدت و موفقیت یک شرکت به توانایی آن در مدیریت چالشهایی وابسته است که توسط محیط بیرونی ایجاد میشوند. تعامل پایدار با محیط اطراف به منظور شناسایی تولیدکنندگان، کانالهای توزیع و یا توسعه دامنه مشتریان در بازارهای داخلی به همان میزان ضروری است که توجه به تهدیدهای رقابتی، مسائل مربوط به مقررات و مشکلات مربوط به اعتبار، حیاتی به نظر میرسد. وجود هیئت مدیرهای آگاه در شرکت، به درک بهتر فضای پیرامون و تصمیمگیری آگاهانه کمک میکند که این امر در نهایت به کاهش شک و تردید و افزایش فرصتهای توسعه کسب و کار منجر خواهد شد.
برنامه جانشینپروری
در برخی کشورهای در حال توسعه، نزدیک به 90 درصد تجارت توسط شرکتهای خانوادگی کنترل می شود. با این حال تحقیقات نشان می دهد تنها 30 درصد از این شرکتها تا نسل بعد دوام میآورند، 12 درصد به نسل سوم و 3 درصد به نسل چهارم و بالاتر میرسند. لذا اگر شرکتها طرحی مناسب در مدیریت جانشینی نداشته باشند با بحرانهای اساسی رو به رو خواهند شد.
هنگامی که بنیانگذار و یا بزرگ خاندان در یک شرکت خانوادگی به زمان بازنشستگی نزدیک میشود و یا اینکه دیگر توانایی مدیریت را ندارد، بدیهی است مشکلات جانشینی افزایش خواهد یافت. اگر این مشکلات مورد بحث قرار نگیرند و مرتفع نشوند، از آنجایی که هریک از اعضای خانواده خواستار کنترل شرکت و جانشینی هستند، وضعیت شرکت دستخوش تحولی عظیم خواهد شد و یا این احتمال وجود دارد که به دلیل نبود استعدادهای لازم در شرکت، بی نظمی و هرج و مرج و تفرقه به وجود آید که اینها نتایج زیانباری را برای خانواده به دنبال خواهد داشت. علاوه بر این ممکن است اعضای خانواده حتی با وجود آگاهی از فقدان مدیر اجرایی شایسته و لایق در خانواده، از انتخاب مدیران خارجی صرف نظر کنند.
اگر بنیانگذار و یا دیگر اعضای شرکت بتوانند پیش از وقوع بحران به موضوع جانشینی بپردازند و برنامهای در راستای جانشینی تدوین کنند، قابلیت جلوگیری از بروز اختلافات و تضمین پایداری شرکت به طور گستردهای افزایش خواهد یافت. کلید موفقیت در طرح های جانشینی و کاهش اختلافات بالقوه، تخصصگرایی و انتخاب بر اساس شایستگی و لیاقت است. علاوه بر شرکت های خانوادگی، مسئله جانشین پروری برای سایر بنگاه ها و شرکت های سهامی عام هم چالشی مهم به شمار می آید.
سازمانها بزرگترین مشکلات در طراحی برنامه جانشینی را زمان و منابع میدانند. مالکان، هیئت مدیره و مدیران ارشد نیز میتوانند به قدری به مشکلات روزانه مشغول باشند که نیاز شرکت در جایگزینی آرام مدیران را نادیده بگیرند. هراس مالک شرکت و یا بزرگ خاندان در شرکت های خانوادگی و مدیران ارشد در سایر شرکت ها، از برنامهریزی برای جانشینی به دلیل به خطر افتادن مقام و موقعیتشان نیز، موضوع حساسی به حساب میآید. اغلب، حتی پی بردن به اینکه یک سازمان به چه چیزی در آینده نیاز دارد کار دشواری است. مالکان نسل اول و دوم و مدیران ارشد باید ظرفیتهای نیازمند توسعه در نسل بعدی را شناسایی کنند تا فعالیت پایدار شرکت را تضمین نمایند.
هیئت مدیرهای قوی در شرکتها، با بسترسازی برای این مباحث و تضمین وجود روندی مناسب و عادلانه، نقشی بسیار مهم و مفید را در این زمینه ایفا میکند. هیئت مدیرهای کارآمد که در خدمت کسب و کار است، با ترویج روابط علنی و شفاف، فضایی مثبت در درون شرکت به وجود میآورد. اگرچه گاهی در کسب و کارهای خانوادگی، هیئت مدیره تنها نقشی تشریفاتی دارد. اگر هیئت مدیره فقط از اعضای خانواده و یا در برخی مواقع از دوستان نزدیک تشکیل شده باشد، هدایت راهبردی نخواهند داشت و رویههای عادی را تسهیل نخواهند کرد. به همین جهت وجود اعضای خارج از خاندان، مدیران مستقل و یا مشاوران غیر رسمی در هیئت مدیره، بزرگترین عامل مؤثر در موفقیت شرکت به شمار میآید. برای تحقق این امر، شرکت باید تشخیص دهد که چگونه متخصصان لازم را به کار گیرد و چگونه همزمان با حفظ اعتماد و اطمینان خانواده، از طیفی از مدیران مستقل بهرهمند شود. در سایر شرکت ها نیز تدوین برنامه رشد کارکنان و استفاده از ظرفیت کمیته های هیئت مدیره مثل کمیته انتصابات (منابع انسانی) می تواند به حفظ نیروهای شایسته و جانشین پروری کمک نماید و بدین ترتیب زمینه لازم برای رشد و ارتقاء سرمایه های انسانی که جزو مهمترین منابع بنگاه به حساب می آیند فراهم گردد.