عصر خودرو

مدیرعامل شرکت کارگزاری بانک سامان در گفت‌وگو اختصاصی با «عصربازار» مطرح کرد:

آینده روشن نظام بانکی در سال ۹۶

اوراق بدهی نباید کمر فعالیت های اقتصادی را بشکند

عصر بازار- این روزها بسیاری از کارشناسان رکود بازار سرمایه را به گردن اوراق بدهی که نرخ بازده آن به ۲۵ درصد رسیده است، می اندازند. این در حالی است که آمارها نشان از پیشی گرفتن نرخ بازده اوراق بدهی از سایر بازارهای رقیب همچون بازارهای ارز، طلا، مسکن و سهام دارند.

آینده روشن نظام بانکی در سال ۹۶
نسخه قابل چاپ
دوشنبه ۰۷ فروردين ۱۳۹۶ - ۱۱:۵۷:۰۰

    به گزارش پایگاه خبری «عصربازار»، بسیاری از کارشناسان اعتقاد دارند وقتی نرخ تورم زیر 10 درصد اعلام میشود، هیچ دلیل منطقی برای پرداخت سودهای بالای 20 درصد وجود ندارد. روش تامین مالی از طریق اوراق بدهی در تمامی دنیا وجود دارد، اما نرخ سود اوراق بدهی به گونه ای نیست که کمر سایر فعالیت های اقتصادی را بشکند.

    از سوی دیگر نرخ سود بالای سپرده های بانکی نیز به این مسئله دامن زده است. با این حال کارشناسان اعتقاد دارند، بهجای کاهش نرخ سود سپرده های بانکی باید جذابیت بازار سرمایه را برای سرمایه گذاران بالا ببریم. با این اوصاف به سراغ حمید رضا مهرآور، مدیرعامل شرکت کارگزاری بانک سامان رفتیم تا نظر او را در خصوص وضعیت بازار و به خصوص نظام بانکی جویا شویم.

    - چرا بازار در روزهایی که پیش بینی های مثبتی از شرکت ها اعلام شده است، باز هم یک واکنش خوب و متناسب نداشته است؟

    هدف هر سرمایه گذاری از فعالیت در بازار سرمایه، کسب سود است و در اینجا باید مشخص شود که سرمایه گذار برای رسیدن به این هدف از چه راهی وارد بازار میشود. تعدادی از سرمایه گذاران، سرمایه گذاری با ریسک و عدهای دیگر نیز سرمایه گذاری بدون ریسک را انتخاب می کنند. در حال حاضر نرخ سود بدون ریسک بازار بالای 20 درصد است و این در حالی است که اگر فردی بخواهد برای به دست آوردن سود بیشتر ریسک کند، با چالش هایی رو به رو می شود که در نهایت اگر دانش و اطلاعات کافی نداشته باشد، امکان کسب نکردن سود مورد انتظار و حتی از دست رفتن سرمایه نیز وجود دارد. با این اوصاف، طبیعی است که سرمایه گذاران با این سود قابل توجهی که در بازار پول وجود دارد به سمت بازار بدون ریسک بروند. اکنون در کنار بازار سرمایه، بازار پول و نظام بانکی وجود دارد که سودهای اغواکنندهای را به سرمایه گذاران پیشنهاد می کنند.

    از سوی دیگر، در بازار سرمایه هم اوراقی با عنوان اوراق بدهی وجود دارد که به این اوراق هم سود بالای حدود 21 درصد تعلق میگیرد، بنابراین جذب شدن فعالان بازار به این اوراق با توجه به نرخ سود بالا، ریسک پایین و زمان سررسید دقیقی که دارد، طبیعی است. به همین دلیل است که باوجود مثبت بودن گزارش 9 ماهه شرکت های بورسی، استقبالی که مورد نظر کارشناسان بود، از بازار سرمایه نشد.

    این مهم نشان از کمبود اطمینان فعالان بازار از پوشش سود مشخص شده توسط شرکت های بورسی وجود دارد. در این میان، دو راه حل برای رفع این مشکلات وجود دارد. نخست تعدیل نرخ سود ثابت و بدون ریسک که می تواند تاثیرات مثبت زیادی در اقتصاد داشته باشد. وقتی نرخ تورم زیر 10 درصد اعلام می شود، هیچ دلیل منطقی برای پرداخت سودهای بالای 20 درصد وجود ندارد. همانطور که بسیاری از کشورهای دنیا به ماهیت آفت زای بالا بودن نرخ سود در اقتصاد پی برده اند، نرخ سود بانکی را متناسب با نرخ تورم کم کردند. برای مثال وقتی تولیدکنندهای بدون زحمت، میتواند سرمایهاش را در یک بانک سپرده نموده و سود بیشتری نسبت به تولید بگیرد، چرا باید به سراغ دردسرهای تولید برود.

    دوم اینکه به نظر میرسد دولت بیش از اندازه به اوراق بدهی بها داده و آن را پررنگ کرده است. یکی از چالش هایی که این روزها بازار با آن دست و پنجه نرم میکند این است که بسیاری از سهامداران سهام خود را فروخته و اوراق بدهی می خرند. البته هدف دولت از انتشار اوراق بدهی، جذب نقدینگی موجود در جامعه و بازپرداخت بدهی هایش و استفاده از این نقدینگی برای تامین مالی صنعت کشور بوده است اما در وضعیت موجود، اوراق بدهی در رقابت شدید با بازار سرمایه قرار گرفته است. به این ترتیب، بهترین کاری که می توان برای رونق اقتصاد و بازار سرمایه انجام داد، کاهش نرخ سود بدون ریسک است.

    - با توجه به صحبت های شما یعنی نظام پولی و بانکی با فشاری که به بازار سرمایه وارد می کند سبب کمبود نقدینگی در این بازار شده است؟

    بازار سرمایه و بازار پول به مثابه دو بال یک پرنده هستند. در صورتی که هرکدام از این دو بال نباشند، مشکلات جدی برای اقتصاد پیش خواهد آمد. در تمام دنیا بازار پول وظیفه تامین مالی کوتاه مدت و سرمایه در گردش را دارد و تامین مالی بلندمدت به عهده بازار سرمایه است. زمانی که بازده ها منطقی باشند، این مهم در اقتصاد امکان پذیر می شود، اما در ایران به این دلیل که اصولاْ اقتصاد ما بانک محور است، بازار سرمایه آنچنان که باید، مورد توجه قرار نگرفته است. برای گذر از این مشکل و رسیدن به استاندارد اقتصادهای جهانی در وهله نخست باید فرهنگ سازی گسترده ای انجام شود تا وظیفه هر کدام از این نظام های مالی مشخص شود.

    بنابراین من این مشکل را از نظام بانکی نمی دانم، بلکه باید جذابیت های بازار سرمایه را افزایش دهیم تا توان رقابت با نظام بانکی را پیدا کند. این جذابیت و رقابت را می توان از طریق معرفی بهتر و حرفه ای تر بازار سرمایه از طریق صدا و سیما و برگزاری دوره های حرفه ای در دانشگاه ها و همچنین با انتشار اوراقی از سوی دولت و یا هر ناشر دیگری با سودی که به نرخ بازده واقعی نزدیکتر است، ایجاد گردد.

    - شما یکی از چالش های بازار سرمایه را بالا بودن نرخ سود سپرده ها عنوان کردید، این در حالی است که با توجه به صورت های مالی منتشر شده، بانک ها وضعیت مناسبی ندارند. برای مثال بانک های ملت و صادرات به جای سود پیش بینی شده، ضرر شناسایی کردند. اما همچنان نظام بانکی توانایی کاهش سود سپرده های بانکی را ندارد. علت این تناقض چیست؟

    من با این موضوع که وضعیت صنعت بانکی خوب نیست، موافق نیستم. در سال جاری در حوزه بانکداری اتفاقات بسیار خوب و مثبت اما چالشی افتاده که سبب شده است سود بسیاری از بانک ها دستخوش تغییراتی گردد. دلیل این امر نیز الزام بانک مرکزی به رعایت استانداردهای بین المللی توسط بانک هایی که رعایت نمی کردند، بود. استاندارد IFRS سال هاست که در دنیا اجرا می شود و در ایران اجرا نمی شد. یکی از الزامات برای برقراری مراودات بین المللی بانکی، اجرا شدن این استاندارد در نظام بانکی کشور است. از این رو، رعایت  IFRSکه عمدتاً تاکید بر کفایت سرمایه بانک ها دارد، سبب شد تغییراتی در مانده حساب ذخیره بانک ها ایجاد شود و بانک ها مجبور به ذخیره مازاد در حساب ها شدند؛ این امر منجر به زیانده شدن بعضی از بانک ها شد. ذکر این نکته بسیار حائز اهمیت است که این استاندارد تنها برای احتیاط بیشتر انجام شده و از این رو به نفع نظام بانکی است.

    در صورتی که ذخیره لازم در حساب ها منظور شده باشد، از سال آتی به طور حتم چنین اتفاقاتی تکرار نمی شود.

     - با این اوصاف، شما بانک ها را در آینده زیانده نمی بینید؟

    من نه تنها وضعیت بانک ها را در آینده نامناسب نمی بینم، بلکه اجرایی شدن این استاندارد را قدمی برای بهتر شدن وضعیت بانکی می دانم. به خصوص در شرایط پس از برجام و با راه افتادن مراودات بین المللی، اتفاق های خوبی برای بانک ها پیش بینی می کنم.

    اجرایی شدن IFRS برای شروع همین مراودات بین المللی بود و به طور حتم زمانی که این مهم روی دهد، سودآوری بانک ها افزایش یافته و در نتیجه ارزش سهام بانکها با قیمت های کنونی در بازار سرمایه شبیه رویا خواهد بود. افسوس من این است که نقدینگی موجود در حال حاضر به جای آینده نگری و سرمایه گذاری بر روی سهام، به سمت بازار پول و اوراق بدهی سرازیر شده است.

    - همان طور که اشاره کردید یکی دیگر از چالش های بازار سرمایه، انتشار اوراق بدهی با نرخ سود بالا در بازار است؛ به این ترتیب نقش دولت را در حمایت از بورس چگونه می بینید؟

    دولت این اوراق را با هدف پرداخت بدهی خود به پیمانکاران در دستور کار قرار داد که هدف بسیار درستی است. با این حال در وهله نخست باید بررسی شود که این نقدینگی از چه محل تامین می شود، آیا از محل منابع مازاد جامعه است؟ در وهله بعد باید دقت شود که این نقدینگی در مکان درست و برای تامین مالی صنعت و تولید هزینه شود تا در نهایت به توسعه کشور کمک نماید.

    بنابراین همانطور که گفته شد، روش تامین مالی از طریق اوراق بدهی در تمامی دنیا وجود دارد، اما نرخ سود اوراق بدهی به گونه ای نیست که کمر سایر فعالیتهای اقتصادی را بشکند. در واقع نرخ های بازده سرمایه گذاری بدون ریسک و با ریسک باید همخوانی داشته باشد. علاوه بر این، همانطور که قبلاْ نیز اشاره شد، معرفی بهتر بورس به مردم نیز می تواند از جمله وظایف دولت باشد. همچنین اگر دولت با وضع قوانین، بازار پول را از تامین مالی بلندمدت منع کند، متقاضیان منابع مالی به سمت بازار سرمایه هدایت می شوند و اتفاق مثبتی، هم برای بورس هم برای بازار پول و هم برای اقتصاد کشور رقم می خورد. بنابر این دولت می تواند در رقابتی کردن بازارها نقش مهمی داشته باشد. مجموع این عوامل در کنار یکدیگر می تواند در 2 الی 3 سال آینده بازار سرمایه ایران را به جایگاه شایسته آن برساند. البته در راستای رسیدن به این هدف، باید یک حرکت جمعی شکل بگیرد تا بتوانیم بازار سرمایه قدرتمندی داشته باشیم.

    - برای شکل گیری این حرکت جمعی چه عناصری را تاثیرگذار می دانید؟ 

    فرهنگ سازی در جایگاه نخست قرار دارد. در این راستا در دوره های مختلف قدم هایی هرچند کوچک برداشته شده است. برای مثال در زمان دبیرکلی عبده تبریزی، کارگزاری ها به تاسیس شعب در مراکز استانها و شهرستانها تشویق شدند و همین موضوع سبب گسترش بورس در سراسر کشور و فرهنگ سازی سهامداری شد.

    با این حال، این روند ادامه دار نبود و هنوز هم خلا بزرگی در بازار سرمایه وجود دارد که می تواند با فرهنگ سازی برطرف شود. برای مثال فیلم و یا سریال تلویزیونی در خصوص اهمیت بورس ساخته شود یا برنامه های آموزشی در فضای عمومی و رسانه ملی تولید گردد.

    - وضعیت بازار سرمایه و اقتصاد ایران در سال 96 را چگونه پیش بینی می کنید و در سال پیشرو کدام صنایع توانایی رشد و لیدر شدن را دارند؟

    وضعیت سال آینده بورس بستگی زیادی به شرایط سیاسی و اقتصادی دارد. چند عامل در کنار یکدیگر این پیش بینی را دشوار می کند؛ سال آتی انتخابات ریاست جمهوری را پیشرو داریم و صحبت ها و اقدامات نسنجیده رئیس جمهور جدید آمریکا نیز وجود دارد. البته نسبت به موضع گیری های ترامپ در داخل کشور ترسی وجود ندارد، اما تصمیم گیری سرمایه گذاران خارجی که پس از برجام امید زیادی برای حضور آنها در اقتصاد ایران وجود داشت و حتی بعضی از سرمایه گذاران داخلی را تحت الشعاع قرار میدهد و به تاخیر می اندازد. با این حال اگر ترامپ و اثرات احتمالی تصمیمات او را کنار بگذاریم، پیش بینی من از سال آینده، بسیار خوب و مثبت است.

    - پس از برجام امید به حضور سرمایه گذاران خارجی و ورود نقدینگی از این طریق به بازار ایران افزایش یافت. اما در عمل، آنطور که انتظار میرفت نتیجه ای حاصل نشد. در حال حاضر بزرگترین مانع حضور سرمایه گذاران خارجی در اقتصاد ایران چیست؟

    دلیل ورود نکردن سرمایه گذاران خارجی به بازار ایران تا حدود زیادی به زیرساختارهای اقتصاد و بازار سرمایه ایران باز می گردد. برای مثال در بازار ایران مفاهیمی مانند صف خرید، صف فروش، حجم مبنا و دامنه نوسان وجود دارد که برای خارجی ها قابل فهم نیست. در واقع آشنا شدن آنها با ادبیات خاص بازار سرمایه ایران "زمانبر" است و از آنجا که ما احتیاج به جذب سرمایه گذار خارجی داریم، بازار ایران باید به سمت جهانی شدن پیش برود.

    نکته بعدی این است که در دنیا نهادهایی با عنوان "کاستودین  custodian" وجود دارند که متولی سرمایه گذار خارجی در کشور میزبان هستند. اکنون این نهادها در ایران وجود ندارند و سرمایه گذار خارجی علاقه مند است مسائل مربوط به سرمایه گذاری خود را به این نهاد واگذار کند تا یک آرامش خاطری در این خصوص داشته باشد. البته باید اشاره کرد که در حالحاضر دو بانک خصوصی در حال انجام این کار هستند که هنوز به مرحله اجرایی شدن نرسیده است.  سرمایه گذاران خارجی برای حضور در بازار ایران به خصوص خرید اوراق بدهی تمایل زیادی دارند، اما با مشکل انتقال پول مواجه هستند. امیدواریم پس از برجام و ارتباط نظام بانکی با بانک های بین المللی این مشکلات حل شود. از سوی دیگر، تعداد ابزارهای مالی در بازار سرمایه ایران محدود بوده و این در حالی است که سرمایه گذاران با انواع ابزارها و محصولات مالی در بازارهای بین المللی مواجه هستند، بنابراین این محدودیت را در بازار ایران درک نمی کنند. از این رو باید زیرساخت های بازار ترمیم شوند و هرچه سریعتر محصولات جدید به بازار سرمایه اضافه گردد تا بتوانیم جذب سرمایه گذار خارجی را داشته باشیم.

    برچسب ها