عصر خودرو

معاون نظارت بر بورس‌ها و ناشران سازمان بورس پیش‌بینی کرد

بارقه امید در بودجه سال ٩٦ شرکت‌های بورسی

عصر بازار- بازار سرمایه ایران چند سالی است که فرآیند توسعهایی را طی میکند، اگرچه در تمام این سالها با انتصاب روسای مختلف در سازمان بورس، تمرکز بر توسعه بخشهای مختلف بازار دستخوش تغییراتی شده اما مسیر توسعه خوبی طی شده و نتیجه تمام سیاستها هموار کردن این راه برای بازار سرمایه ایران بوده است. این بخشی از سخنان معاون نظارت بر بورس‌ها و ناشران سازمان بورس است که از سال ۹۳ تاکنون تمام فراز و نشیبهایی را که بازار سرمایه ایران برای بزرگ شدن و پر و بال یافتن طی کرده، شاهد بوده است.

بارقه امید در بودجه سال ٩٦ شرکت‌های بورسی
نسخه قابل چاپ
يکشنبه ۲۹ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۳:۴۳:۰۰

    به گزارش پایگاه خبری«عصربازار» ، حسن امیری تجربه همکاری با دو رئیس سازمان بورس را در دو سال اخیر دارد، او در گفت وگویی اختصاصی با هفته نامه بازار امروز در واپسین روزهای سال 95 گذری کوتاه داشته بر آنچه بورس طی این یک سال سپری کرده است و به مهمترین چالشهای بورس و فعالانش مانند شفافیت در اطلاع رسانی، علل توقف طولانی نمادها و روابط سازمان با ناشران و مهمترین برنامه‌های سازمان در سال آینده پرداخته است.

    دکتر امیری، با سپاس از اینکه در شلوغترین روزهای کاری، فرصتی را برای هفته نامه بازار امروز فراهم کردید. اجازه بدهید مصاحبه را اینگونه آغاز کنیم، شما از مدیرانی هستید که تجربه همکاری را با دو رئیس سازمان بورس داشتهاید؛ ارزیابی شما از وضعیت بورس و بازار سرمایه در این دو سال پر فراز و نشیب چیست؟
    بازار سرمایه ایران در حال طی کردن یک فرآیند توسعهایی است، اگرچه طی این سالها با آمدن روسای سازمان بورس تاکتیکها تغییر کرده لیکن استراتژیها تقریباً همسو با یکدیگر بودهاند، اما حقیقت این است که بازار سرمایه در مسیر توسعه قرار دارد و این راه پیوسته طی شده است، آنچنانکه روسای سازمان بورس از زمان دکتر صالح آبادی تاکنون، تمامی تلاش خود را به کار گرفتهاند تا مسیر تحقق این هدف مهم را هموار سازند، برهمین اساس به اعتقاد من یکی از مهمترین شاخصها و پارامترهای اصلی بازار سرمایه ایران و بورس طی سالهای اخیر، توسعه همه جانبه بوده است .

    این توسعه یافتگی بیشتر در کدام بخشها اتفاق افتاده است؟
    همانطور که گفتم، این توسعه همه جانبه بوده است. اما به طور مشخص در بحث نهادسازی شاهد توسعه بیش از پیش هستیم، از اقدامات مهمی که در این راستا اتفاق افتاده افزایش تعداد صندوقها نسبت به زمان شکل گیری آنها بوده است. از دیگر اقدامات توسعهایی، ورود ابزارهای جدید به بازار است؛ اگر نگاهی به عملکرد روسای مختلف سازمان بورس داشته باشیم، درمییابیم که ابزارهای متعددی در بازار مانند اوراق رهنی و اوراق استصناع در زمان ریاست دکتر فطانت و ابزار آپشن خرید و فروش در زمان دکتر محمدی در بازار شکل گرفتند. به اعتقاد من در طی کردن این راه، روسای سازمان در فرآیندهای توسعهایی نقش مهمی دارند، اما این یک کار تیمی است که مدیران سازمان و کارشناسان سنگینی آن را بر دوش میکشند و ریاست سازمان جهتها و سیاستها را مشخص میکند تا این فرآیند توسعه به سمت و سوی مناسب حرکت کند .
    به عنوان مثال، در زمان دکتر شاپور محمدی، رئیس کنونی سازمان بورس، یکی از جهتهای توسعهایی که به شدت مورد تاکید قرار گرفته است، نرم افزارهای معاملاتی است که از دغدغه‌های اصلی بازار نیز محسوب میشود .

    بورس در سال 95 با روند نزولی بیش از 2 هزار واحدی شاخص روبهرو بوده و سهامداران بورس به ویژه حقیقیها ضررهای زیادی را در این باره متحمل شدهاند، ارزیابی شما از این وضعیت چیست؟
    ببینید، متولی شاخص سازمان بورس نیست و ما همواره سعی کردهایم خود را از شاخص دور نگه داریم، بنابراین شاید بهتر باشد جهت سوال شما از حوزه شاخص تغییر کند و به سمت حجم و ارزش معاملات و تعداد ورود شرکتهای جدید به بورس تغییر کند. اما در عین حال به نکتهایی درست اشاره کردید زیرا در هر صورت این بازار باید  برای ورود بازیگران جدید و همچنین حفظ سهامداران کنونی خود بازدهی لازم و مناسب را داشته باشد.
    به هر روی برای ارزیابی وضعیت بورس بد نیست گذری بر عملکرد بورس در سال 95 داشته باشیم. از همان ابتدا که بودجه شرکتهای بورسی منتشر شد، این گزارشها چندان تحول اساسی را نسبت به عملکرد سال 94 نداشتهاند. به عبارت دیگر، ناشران سیاست محافظه کارانهایی را در بودجههای سال 95 خود در پیش گرفتند. زیرا شرکتها در فضای جدید پس از بر جام در حال پیدا کردن خود بودند تا از پتانسیلهای ایجاد شده پس از برجام کمال استفاده را ببرند. اما اکنون که بودجههای سال آینده شرکتها منتشر میشود، میبینیم وضعیت رکود و سکون مانند سال 95 در این گزارشها حاکم نیست و اوضاع رو به بهبود است و امیدواریها نسبت به قبل رو به فزونی است.
    در بخش دوم از سوال شما، باید بگویم که بازیگران اصلی بازار سرمایه و آنها که از قدیمیهای بازار محسوب میشوند، با نوسان در بورس آشنایی کامل دارند، زیرا نوسان جزو ذات این بازار محسوب میشود و آنها میدانند افزایش یا کاهش در بورس همیشه اتفاق میافتد ضمن اینکه دورههای بررسی را نباید کوتاه مدت در نظر بگیریم.
    از طرفی دیگر، سهامداران در بازار دو دستهاند. آنها که با دید کوتاه مدت وارد بازار میشوند و به عبارتی تلاش میکنند با یک نوسانگیری در کوتاه مدت بیشترین سود را از بازار ببرند و سپس از بازار خارج شوند؛ دسته دیگر در مقابل این نوسانگیران، بازیگران ماندگار یا همان سهامداران واقعی هستند که سالهاست در این بازار ماندهاند و چم و خم بازار را میدانند. این سهامداران در شرایط کنونی از عملکرد فعلی بازار رضایت کافی را ندارند اما آنها این قدرت تشخیص را دارند که بازار ممکن است همیشه مثبت نباشد. بر همین اساس در سازمان بورس توجه ویژهایی به این سهامداران داشته و خواهیم داشت و در تلاشیم تا در یک نگاه بلندمدت این بازیگران نقش آفرین نهایی بازار باشند. لازمه این کار ایجاد حس اعتماد در بین فعالان حقیقی بازار است. عدم تغییر رویهها و فضای باثبات تصمیمگیری هم در فضای عمومی اقتصاد و هم در دستورالعملهای معاملاتی لازمه این حس اعتماد میباشد. با وجود تمام ناملایمات و انتقادات بهجای فعالان بازار من معتقدم که بازار سهام نسبت به سود سپردههای بانکی و حتی دیگر بازارهای موازی مانند طلا، سکه و مسکن در یک نگاه بلندمدت از سودآوری مناسبتری برخوردار بوده و خواهد بود.

    حتی در مقایسه با سود سپردههای بانکی؟
    بله حتی در مقایسه با سود سپردههای بانکی، درنگاه بلندمدت این بازار برای کسانی که از ابتدا سرمایهگذار بودهاند و قصد ماندن در این بازار را دارند، در مقاطعی ممکن است بازدهی مناسب را نداشته باشند ولی در بلندمدت از تمام این بازارها از نظر بازدهی جلوتر بوده و خواهند بود .

    آیا شما هم نرخ سود بانکی را در شرایط کنونی مهمترین رقیب بازار سهام میدانید؟
    من معتقدم رقیب نیستند، بلکه نرخ سود سپرده بانکی یکی از معضلات اساسی کشور محسوب میشود زیرا کل نظام اقتصادی را نیز تحت تاثیر خود قرار داده است. وقتی نرخ تورم کاهش یافته، اما نرخ سود سپردههای بانکی رو به افزایش است و میان این دو عدد فاصله بسیار شدید وجود دارد به طورحتم، نرخ سود سپردههای بانکی به فعالان اقتصادی برای ورود به عرصه واقعی اقتصاد جهت و سو نمیدهد، ضمن اینکه سود سپرده بالا برای نظام بانکی هم مضر است. اگر در یک نظام اقتصادی بانکها نتوانند نقش موثر و اساسی را ایفا کنند به طور حتم آن اقتصاد نیز دچار مشکل میشود . بالا بودن نرخ سود سپردههای بانکی سایر بازارها را تحت تاثیر قرار خواهد داد و موجب میشود نظام بانکی ما هم تاثیر پذیرد، به این دلیل که قادر به تحقق حاشیه سود نخواهد بود، در نتیجه مجبور است با سپرده گیری جدید تعهدات قبلی خود را پوشش دهد و این اصلا اتفاق خوبی نیست و باید با آن مقابله شود.

    از اتفاقهای دیگری که بورس تجربه کرد، ورود اخزا به بازار و توسعه یکباره آن بود. در شرایطی که موضع گیریها نسبت به این اوراق بسیار افزایش یافت آنچنانکه منتقدین یکی از عوامل مهم رکود بازار سهام را اوراق بدهی عنوان میکردند؛ نظر شما در این باره چیست؟
    بازار سرمایه شامل بازار سهام و بازار بدهی میشود، اینکه ما نگرش یک جانبه داشته باشیم و مطرح کنیم بازار سرمایه تنها به بازار سهام تعلق دارد، صحیح نیست. این دو فاکتور باید همراه، همگام و موازی با هم رشد و توسعه پیدا کنند، در مورد اخزا نیز به اعتقاد من تحلیلها مقداری رنگ و بوی احساسی داشت. واقعیت این است، میزان اخزایی که در بازار منتشر شد و بازار را تحت تاثیر قرار داد، عدد چندان سنگینی در مقایسه با سایر اوراقی که در بازار بدهی وجود دارد، نبود. اخزا از اوراقی بود که در اختیار پیمانکاران قرار گرفت و لزوما همه عددی که به آنها تعلق گرفت، وارد بازار نشد و تنها بخشی از آن در بازار عرضه شد و حجم معاملات بالایی نداشت. البته ادعا نمیکنم هیچ تاثیری در بازار نداشته ولی آنچنانکه در تحلیلها مطرح شد، این تاثیر چندان زیاد نبود و بیشتر از آن شاهد تبلیغات منفی بر روی این اوراق بودیم.

    کل عددی که روی اخزا معامله شد، چقدر بود؟
    حدود دو هزار میلیارد تومان که این عدد در حجم بقیه معاملات موجود در بازار سرمایه چندان بزرگ نیست.

    تحلیلهایی مطرح شد مبنی بر اینکه اخزا به بازار سود سپردههای بانکی پالس میدهد!
    بله در حالی که این دو بازار از نظر بزرگی اصلا با هم قابل مقایسه نیستند. میزان سپردههای بانکی حدود 600 هزار میلیارد تومان است و  اخزا حجمی معادل 12 هزار میلیارد تومان. بر همین اساس این دو عدد اصلا قابلیت مقایسه با هم را ندارد. چگونه میشود یک بازار 12 هزار میلیارد تومانی بر یک بازار 600 هزار میلیارد تومانی اثرگذار باشد. حتی اگر هم بگوییم موثر است، بسیار ناچیز بوده است . اجازه بدهید روی دیگر سکه را نیز ببینیم و برگردیم به اتفاقی که در مرداد و شهریور امسال رخ داد. در آن زمان بانک مرکزی بر روی نرخ بازار بین بانکی دخالت کرد و این موضوع باعث کاهش نرخ سود سپردههای بانکی شد و به تبع آن، قیمت اخزا و سایر اوراق نیز کاهش یافت. بنابراین نرخ سود سپرده است که میتواند نرخ اخزا را نیز تحت تاثیر قرار دهد.

    از دیگر انتقادات به اخزا خروج این بازار از مسیر اصلی خود بوده است؟ پاسخ شما در این باره چیست؟
    برای پاسخ به این سوال باید بگویم کلیت بازار اوراق بدهی شامل اخزا، اوراق مرابحه و مشارکت میشود، اینکه سهم دولت و بخش خصوصی از این بازار چه میزان باشد معیاری مهم و اساسی در این بازار محسوب میشود و قابل بحث است . در بازار بدهی سهم دولت در مقایسه با بخش خصوصی بیشتر بود کمااینکه در ابتدای سال 95 ما پیش‌بینی کرده بودیم دولت تنها 10 هزار میلیارد تومان از این بازار برداشت کند، اما متاسفانه با وجود تمام مقاومتهایی که صورت گرفت، سهم دولت بیشتر از این رقم بوده است. درنتیجه در پاسخ به سوال شما باید گفت؛ بله این ایراد به بازار بدهی وارد است. به همین دلیل در چند ماه گذشته کمی از شیب آن گرفته شده و از سرعت انتشار اوراق دولتی کاسته شده است.

    از دیگر مباحث مطرح در بازار ما فعالیت گسترده سفته بازان است. آنچنانکه میبینیم در سایه فعالیت این گروه ارزش سهم شرکتهای کوچک چند برابر ارزش ذاتی آنها افزایش یافته است، میزان نظارت سازمان بورس بر روی فعالیت این گروه از فعالان بازار چیست؟
    کسانی که معامله گران قوی بازار محسوب میشوند و گاه از آنها به نام سفته باز نام برده میشود، نقشی اساسی در بازار سرمایه تمام کشورها ایفا میکنند و وجودشان در بازار ایران نیز ضروری است.
    سفته بازی با دستکاری قیمت بسیار متفاوت است، دستکاری یک جرم محسوب میشود و اگر سازمان به این نتیجه برسد که دستکاری صورت گرفته است، پرونده تخلفاتی تشکیل میدهد. اما وقتی مشاهده میشود که سهمی در فرآیندی با رشد قیمت مواجه است، سازمان در گام اول نسبت به شفاف سازی اقدام میکند تا به بازار هشدار لازم را داده باشد. به عبارت دیگر، اگرچه سازمان نمیتواند با رشد قیمت سهام یک شرکت مقابله کند اما با شفاف سازی به فعالان بازار علامت میدهد تا نسبت به ارزنده بودن قیمت سهم تصمیم گیری کند. در همین باره اقدام دیگری نیز در حال بررسی است و به زودی به مرحله اجرایی میرسد، به این ترتیب که در این موارد خاص که سهام یک شرکت روند افزایشی یا کاهش شدید را طی میکند، شرکت بورس یا سازمان با یک توقف کوتاه مدت، حداکثر دو روزه به فعالان و سهامداران بازار فرصت تفکر بدهد، به عبارتی اگر سهمی از عددی بیشتر افزایش یا کاهش یافت نماد موقتا بسته میشود تا شرکت اطلاع رسانی لازم را انجام دهد و پس از آن نماد دوباره باز میشود تا شاهد توقفهای طولانی مدت نباشیم.

      برسیم به بحث توقف نمادها؛ دلیل اصلی طولانی شدن توقف یک نماد چیست؟
    در وضعیت موجود آنچه موجب بسته شدن نماد میشود، عدم اطلاع رسانی به موقع و واضح ناشران است. به عنوان مثال، ما از یک شرکت اطلاعاتی را میخواهیم اما ناشر در ارائه این اطلاعات تعلل میکند، یا اینکه در صورت ارائه گزارش، اطلاعات از شفافیت لازم برخوردار نیستند به این معنی که سوالات سازمان از سوی ناشر به درستی و شفافیت پاسخ داده نشده است و این موجب طولانی شدن پروسه توقف نماد میشود. در حالی که اگر شرکتها خود را موظف بدانند در مقاطع اطلاع رسانی به موقع این وظیفه خود را انجام دهند، بسیاری از این مسدود ماندنها کاهش مییابد.

    به بیان دیگر با ناشران در زمینه تحقق شفافیت بازار دچار چالش هستید؟
    بله؛ ناشران در اطلاع رسانی چندان که باید و شاید همکاری لازم را نمیکنند، به همین دلیل ما مجبور میشویم برای آنها پرونده تخلفاتی تشکیل بدهیم اما نکته اینجاست که پرونده تخلفاتی راه حل برای سهامداران نیست، این تعهد باید در سطح اعضای هیئت مدیره شرکتها ایجاد شود. یا در مواردی وقتی پرونده تخلفاتی تشکیل میشود و اعضای هیئت مدیره احضار میشوند در پاسخ به سوالات سازمان، مدعی میشوند که اصلا از اینکه باید در مقاطعی خاص گزارشگری مالی انجام دهند، با خبر نبودهاند. البته از نظر ما جهل به قانون منجر به برائت نیست. اما این موضوع بیانگر این است که متاسفانه اعضای هیئت مدیره ناشرین بورسی کاملا کار را به مدیران مالی و رئیس حسابداری سپردهاند، در حالی که یکی از وظایف اصلی هیئت مدیره رسیدگی به فرآیند گزارشگری مالی است زیرا امضای الکترونیکی به نام آنهاست و باید نسبت به گزارشهای مالی پاسخگو باشند. برای توضیح بیشتر اجازه بدهید شرکتی را مثال بزنم که هم اکنون سازمان بورس بیشتر از 5 بار با آن مکاتبه داشته است تا در ارائه اطلاعات شفاف سازی کند،؛ در حالی که تاکنون نتوانسته به ارائه اطلاعات قابل قبول و اتکا اقدام کند، نتیجه این ماجرا چه میشود، به طور حتم توقف نماد.

      راه حل این چالش چیست ؟
    بخشی از چالشهای ما برمیگردد به اجرایی نشدن نظام حاکمیت شرکتی؛ با توجه به اینکه نظام حاکمیت شرکتی هنوز تبدیل به قانون و مقررات نشده، بر همین اساس شرکتها به وظایف اصلی خود درباره شفافیت چندان که لازم است، عمل نمیکنند.

    کنتورسازی یکی از شرکتهای پر از حاشیه در سال جاری بوده است؛ آخرین وضعیت این شرکت چیست؟
    در کنتورسازی اتفاقی که افتاد این بود که این شرکت با صحه گذاری حسابرس، پیش‌بینیهایی را ارائه کرد در حالی که پس از مدتی مشخص شد شفاف سازی شرکت برخلاف واقعیت بوده است. به عبارت دیگر ناشر، اطلاعات خلاف واقع منتشر کرد و این امر منجر به تشکیل پرونده تخلفاتی شد. حال تشخیص اینکه در کنتورسازی مقصر کیست، برمیگردد به نظر مرجع قضایی و باید در انتظار رای دادگاه باشیم.

    نویسنده: لیلی خامنه
    برچسب ها