عصر خودرو

بررسی اثرات تغییرات بهای نفت بر بازارهای پایه جهانی و داخلی؛

گام دوم بهبود در بازارهای کالایی

عصر بازار- رشد قیمت نفت به کمک تصمیم اخیر اوپک را می‌توان مهم‌ترین‌ رخداد در بازارهای جهانی در روزهای اخیر به شمار آورد که پس از افزایش قیمت‌ها به کمک موفقیت ترامپ، دومین گام بزرگ در بازارهای کالایی را ایجاد خواهد کرد. این در حالی است که هم‌اکنون بخش بزرگی از التهاب در بازار با عقب‌نشینی سرمایه‌گذاران مستهلک شده که باعث خواهد شد این گام رشد قیمتی برای خودنمایی خود به زمان بیشتری نیاز داشته باشد ولی ادامه‌دار خواهد بود.

گام دوم بهبود در بازارهای کالایی
نسخه قابل چاپ
شنبه ۱۳ آذر ۱۳۹۵ - ۰۰:۱۸:۰۰

    به گزارش پایگاه خبری «عصربازار» به نقل از دنیای اقتصاد، هرچند بهبود بازارهای کالایی را می‌توان سرنوشت قیمت‌ها در روزها و هفته‌های آینده محسوب کرد ولی فازهای بدبینی موجود همچون خروج سرمایه و عقب‌نشینی سرمایه‌گذاران در کنار برخی سرعت‌گیرهای بهبود که به آن اشاره شده، باعث خواهد شد که رشد قیمت‌ها با یک فاز تعویق خودنمایی کرده اما این دورخیز بازار، به افزایش آرام، ممتد و گام به گام قیمت‌ها در بازارهای کالایی منجر خواهد شد. هم‌اکنون زمان جهش قیمت‌ها فرانرسیده ولی گام‌های قدرتمندی در این بازار در حال تحقق است.

    در بازار چین تقریبا همه چیز به هم ریخته است، ولی شواهد امر از بهبود کلی بازارهای فولاد و مواد اولیه این صنعت حکایت دارند؛ هرچند که هنوز هم ناپدار است. در گزارش‌های پیشین درخصوص بررسی بازارهای زغال‌سنگ، سنگ‌آهن و فولاد جهانی از احتمال چنین رخدادهای غیرمنتظره‌ای صحبت کرده بودیم که البته دلیل اصلی آن را در رفتارهای سفته‌بازی در بازارهای چین جست‌وجو کردیم. هم‌اکنون‌ که این موارد با صراحت بیشتری خودنمایی کرده است، شاید زمان آن رسیده باشد که با نگاهی بنیادین به واقعیت‌های بازارهای کالایی در جهان به تحلیل اوضاع پیش‌رو بپردازیم.

    مدت مدیدی تقریبا تمامی بازارهای مهم در جهان به استثنای بازارهای سهام آمریکا با رکود دست و پنجه نرم کرده‌اند و همین وضعیت در نهایت به خروج سرمایه‌های بزرگی از بازارهای کالایی منجر شده است. این در حالی بود که با آغاز دوران رونق در بازار زغال‌سنگ که با افزایش تقاضا، با رشد افسارگسیخته قیمت‌ها رو‌به‌رو شده، بخشی از سرمایه‌های سرگردان به این سمت حرکت کرد و با تقویت معاملات کاغذی، آتی و سفته‌بازی شاهد جهش اعجاب‌آور بهای زغال در بازارهای جهانی برای تمامی انواع زغال‌سنگ با کاربرد حامل‌های انرژی بودیم ولی بازارهایی همچون قیر طبیعی یا ژیلسونیت که نوعی زغال‌سنگ به شمار می‌آید رشد قیمت و رونق معاملات چندانی را تجربه نکردند. همین موارد کافی بود تا زغال‌سنگ شاید برای اولین‌بار در تاریخ معاملات در سال‌های اخیر، جایگاه خود را به‌عنوان لیدر بخشی از بازارهای کالایی به سایر فلزات و مواد معدنی تحمیل کند.

    پس از این دوران شاهد زمان طلایی موفقیت ترامپ در بازارهای مختلف بودیم که شوکی مثال‌زدنی را به بازار تزریق کرد. این در حالی بود که بازارهای مختلف از لحاظ بنیادین پتانسیل این نوسان نرخ را داشتند بنابراین با سوخت‌گیری از انتخاب ترامپ، گام اول رشد قیمت‌ها تجربه شد. پس از این گام شاهد یک پله عقب‌نشینی قیمت‌ها در بازارهای جهانی بودیم ولی کاهش نرخ‌های شدیدی به بازار تزریق نشد تا اغلب کالاهای مختلف بتوانند بخش بزرگی از موفقیت‌های پیشین خود را حفظ کنند اما هم‌اکنون‌ زمان آن فرارسیده است تا بتوان با صراحت بیشتری از آغاز گام دوم رشد قیمت‌ها در بازارهای کالایی سخن گفت.

    هم‌اکنون‌ در بطن دومین فاز رشد قیمت‌ها هستیم که سیگنال‌های مهم و مثال‌زدنی بسیاری را در ذات خود نهفته دارند. در ماه‌های اخیر و شاید یک سال و نیم گذشته، قیمت نفت به‌عنوان موتور محرک اقتصاد جهانی شاید به‌عنوان مهم‌ترین سرعت‌گیر رشد قیمت‌ها خودنمایی کرده باشد و نگاهی به نوسان قیمت غالب کالاها، همین نکته را اعلام می‌دارد. به‌عنوان مثال شاخص‌های کالایی مهمی همچون CRB یا شاخص اس‌اند‌پی گلدمن ساکس موسوم به SGCI دقیقا با نوسان بهای نفت نوسان می‌کردند که البته در سال‌های اخیر روالی مرسوم بوده است. این در حالی است که با کاهش قیمت نفت یا ثبات آن در سطوحی بسیار پایین، شاهد بودیم که رکود عمیقی در بازارهای کالایی اجازه رشد قیمت‌ها را از بازارهای مخالف دریغ داشته بود، زیرا در بسیاری از کالاها با کاهش موجودی انبارها و وجود تقاضایی مازاد بر عرضه، باز‌هم رشد نرخ‌های شدیدی دیده نشد اما هم‌اکنون‌ اوضاع دگرگون شده است.

    توافق اعضای اوپک بر سر کاهش 2/ 1 میلیون بشکه از عرضه نفت خام را که به احتمال قوی از سوی سایر کشورهای تولیدکننده غیرعضو نیز مورد پذیرش و تبعیت قرار خواهد گرفت، می‌توان به مثابه شلیک تپانچه‌ای برای آغاز ماراتن رشد قیمت‌ها و بهبود حجم تولید و مصرف در بازارهای کالایی به شمار آورد، زیرا از این پس، سرعت‌گیر پیشین در نقش محرکی بسیار قدرتمند ایفای نقش خواهد کرد و می‌توان به آغاز به کار موتور محرک بازارهای مختلف خوش‌بین بود. این در حالی است که با توجه به واقعیت‌های بازارهای جهانی نفت خام، شاید بتوان قیمت‌های 50 دلار در هر بشکه را کف قیمتی این بازار به شمار آورد که آینده‌ای روشن را برای بازارهای جهانی ترسیم خواهد کرد. از سوی دیگر کف قیمتی 50 دلار در هر بشکه که با خوش‌بینی‌های بسیاری نیز رو‌به‌رو بوده و هست، فازی بسیار مهم و جدی در بازارهای مختلف به شمار می‌رود، زیرا از یکسو در هزینه‌های تولید، افزایش شدیدی به چشم نخورده و از سوی دیگر خوش‌بینی‌ها به آینده این بازار، با قدرت بالایی به سایر بازارها نیز سرایت خواهد کرد. بنابراین از این پس می‌توان با صراحت بیشتری از رشد قیمت‌های جهانی سخن گفت و اگر موفقیت ترامپ در آمریکا را بتوان گام اول رونق در بازارهای کالایی به شمار آورد، فرمان رشد قیمتی در گام دوم نیز از سوی بازار نفت صادر شده است.

    سرعت‌گیرهای موجود کدامند؟

    این خوش بینی‌ها تمام ماجرا نیست. نگاهی به رشد اقتصادی در جهان مخصوصا در کشورهای بزرگ مصرف‌کننده مواد اولیه نشان می‌دهد که وضعیت کلی اقتصاد در جهان چندان هم مساعد نیست و شاید کاهش رشد اقتصادی چین در سال‌های اخیر، خود بتواند سرعت‌گیر دیگری در برابر رشد بازارها به حساب ‌آید. این در حالی است که بازار مسکن چین اوضاع چندان مساعدی ندارد و با رفت و برگشت قیمتی محسوسی در بازار املاک این کشور رو‌به‌رو هستیم. به‌عنوان نمونه می‌توان از فراز و فرودهای بهای سنگ آهن در بازار چین سخن گفت که حتی در روزهای اخیر، 10 درصد افزایش نرخ و مجددا کاهش آن را شاهد هستیم که نشان‌دهنده ورود و خروج سرمایه‌های بزرگی در این بازار است. کارشناسان بازار چین به خوبی می‌دانند که مشکل مسکن در این کشور عمری نزدیک به کاهش رشد اقتصادی چین دارد یعنی از زمانی که شاهد عقب‌نشینی تولید ناخالص داخلی در این کشور هستیم، بازار مسکن چین هم چنین وضعیتی داشته و دارد.

    هم‌اکنون‌ مجتمع‌های مسکونی بزرگی در چین وجود دارد که خالی از سکنه هستند و تلاش‌های دولتی برای تحریک اقتصاد چین به کمک بخش مسکن نیز به بهبود اوضاع این بازار، کمک شایان توجهی نکرده است. این در حالی است که رشد قیمت‌ها در بازار مسکن این کشور پایدار نیست یعنی خریدار امروز یا خریدار ماه‌های اخیر این اطمینان را ندارد که ملک خریداری شده در زمان حال را بتواند حتی با همین قیمت‌های خرید، در ماه‌های آینده به فروش برساند که احتمال حبابی بودن این بازار را چند برابر ساخته است. البته تلاش‌های دولتی در این کشور برای مقاوم‌سازی اقتصاد چین را نیز نمی‌توان نادیده گرفت ولی ذات اقتصاد این کشور به‌عنوان بزرگ‌ترین صادرکننده کالا در جهان، بر پایه صادرات بنا نهاده شده که در این جهت‌گیری کلی، تغییر چشمگیری دیده نمی‌شود.

    آمارها نشان می‌دهد رشد اقتصادی چین که سال‌ها بیش از 10 درصد به ثبات رسیده بود به 7/ 6 درصد کاهش یافته هرچند که همین نرخ رشد را نیز نمی‌توان با اعتماد مورد استفاده و تحلیل قرار داد. این در حالی است که رشد اقتصادی کشورهایی همچون برزیل با منفی 9/ 2 درصد، روسیه با منفی 4/ 0 درصد، آرژانتین با منفی 4/ 3 درصد و ونزوئلا با منفی 1/ 7 درصد نیز سرعت گیرهای دیگری در برابر رشد اقتصادی جهان به شمار می‌رود.موارد فوق در حالی است که رشد اقتصادی کشورهای شرق آسیا همچون تایلند، ویتنام، فیلیپین، بنگلادش، اندونزی، مالزی، کامبوج و مخصوصا هند در مسیر افزایش قرار گرفته که می‌تواند بخشی از تقاضای چین و سایر کشورها را پوشش داده و شرایط بهتری را در آینده این بازار ایجاد کند.

    با توجه به موارد بالا می‌توان به رشد نسبی بازارهای کالایی در هفته‌ها و ماه‌های آینده خوش‌‌بین‌ بود، ولی در برابر این خوش‌بینی، حتی رشد ارزش دلار در بازارهای جهانی و همچنین بالا بودن شدید ارزش سهام آمریکا را باید در نظر گرفت که شرایط جدیدی را ایجاد خواهد کرد. به‌عنوان مثال هم‌اکنون‌ بازارهای جهانی منتظر هستند تا افزایش نرخ بهره از سوی فدرال رزرو رسما اعلام شود هرچند که در بازار بین بانکی در آمریکا، شاهد افزایش نرخ بهره این کشور هستیم. همین مطلب می‌تواند از قیمت‌های فعلی دلار در مقایسه با سایر ارزها حمایت کرده همچنین احتمال افزایش بیشتر ارزش دلار را نیز مطرح می‌سازد. با این فرض هم‌اکنون‌ شاهد سقوط ارزش غالب ارزهای معتبر جهان در برابر دلار آمریکا هستیم که از یکسو در برابر رشد قیمت‌ها موضع‌گیری کرده و از سوی دیگر توان وارداتی کشورهای دیگر را تقلیل خواهد داد.

    از سوی دیگر شاهد هستیم که قیمت طلا در بازارهای جهانی در سطوحی نسبتا بالا قرار داشته و همین امنیت قیمتی، خود نشان‌دهنده بی‌ثباتی‌هایی در بازارهای جهانی است که به‌رغم افزایش ارزش دلار و احتمال تقویت نرخ بهره در آمریکا در حال خودنمایی است که نشان می‌دهد سیگنال‌های حمایتی دیگری نیز از بازار طلا، حمایت می‌کند. نوسان ارزش یوآن چین، نگرانی‌ها از آینده اقتصادی این کشور و همچنین فرار سرمایه از چین، ترس از آینده اقتصادی بخش بزرگی از اقتصادها و پول‌های ملی در جهان همچنین ترس از سقوط بازار سهام آمریکا، همگی مواردی است که از بالا ماندن قیمت طلا در بازارهای جهانی حمایت کرده که در نهایت، چندان هم به نفع بازارهای کالایی نخواهد بود.

    هم‌اکنون‌ ارزش بازار سهام آمریکا با محوریت شاخص داوجونز به‌عنوان شاخص صنعتی در بازار سهام این کشور در بالاترین حد در تاریخ این کشور قرار داشته که با توجه به افزایش ارزش دلار و احتمال افزایش مجدد نرخ بهره، ممکن است این بازار را با تزلزل همراه ساخته و رشد حباب گونه آن را با تهدیدی جدی رو‌به‌رو سازد. این در حالی است که بسیاری از سهم‌های عضو شاخص داوجونز، مصرف‌کننده مواد اولیه هستند؛ بنابراین هزینه تولید آنها به آرامی افزایش خواهد یافت که ممکن است سودآوری سهم‌ها را تهدید کرده و با فرض افزایش احتمالی نرخ بهره، به خروج سرمایه از این بازار نیز منجر شود.

    بیم و امیدها و دورنمای بازارهای کالایی

    با توجه به تمامی موارد بالا باید بازارهای کالایی را از این پس در دو سناریوی پیاپی جست‌وجو کرد. با توجه به تجربه‌های پیشین بازارها در فازهای بیم و امید نوسان می‌کنند یعنی به کمک ابزارهای اهرمی، در ابتدا از تمامی خوش‌بینی‌های موجود سود برده و سپس وارد یک فاز واقع‌بینی می‌شوند. این در حالی است که روی کار آمدن ترامپ بخشی از خوش‌بینی‌های مورد نیاز در بازار را مستهلک کرده؛ بنابراین انتظار رشد اعجاب‌آور قیمت‌ها را نمی‌توان انتظار داشت هرچند که رشد قیمتی، مهم‌ترین خروجی از دورنمای بازارهای کالایی در جهان خواهد بود. آخرین معاملات در روز گذشته نیز نشان داد که بازار هرچند که به رشد قیمت‌ها متمایل است، ولی از افزایش شدید نرخ‌ها نیز حمایت نمی‌کند تا جایی که بسیاری از بازارها، حتی کاهشی به کار خود پایان دادند.

    این عقب‌نشینی را باید جدی گرفت زیرا نشان می‌دهد که سرعت‌گیرهای جهانی در برابر رشد قیمت‌ها قدرتمندتر از چیزی است که به نظر می‌رسد با این حال نمی‌تواند از رشد کلی قیمت‌ها در بلندمدت ممانعت به عمل آورد. از سوی دیگر شاهد هستیم که پس از رشد قیمت‌های مهم پیشین، بخش بزرگی از منابع مالی با رویکرد سفته‌بازی در بازارهای آتی یا آپشن (اختیار معامله) در حال خروج از بازار است که سیگنال مهمی است ولی چندان جذاب نخواهد بود.

    با توجه به این موارد می‌توان دورنمای بازار را این‌گونه ترسیم کرد که در کوتاه‌مدت شاهد رفتارهای زیرپوستی، ورود و خروج سرمایه، خودنمایی رویارویی بیم و امید و نهایتا تقویت تقاضای موثر خواهیم بود که به کمک رشد انتظاری بهای نفت، به افزایش بنیادین قیمت‌ها منجر خواهد شد. این در حالی است که غالب بازارهای کالایی پتانسیل رشد قیمت‌ها را به‌صورت بنیادین در اختیار داشته که می‌تواند به افزایش بنیادین قیمت‌ها منتهی شود. با توجه به این موارد در کوتاه‌مدت شاهد نوسان قیمت‌ها خواهیم بود که با ورود و خروج سرمایه، پتانسیل رشد چندانی نداشته ولی پس از این فاز ابهام، بازارهای کالایی مجددا با افزایش قیمت‌ها رو‌به‌رو شده و با خودنمایی واقعیت‌های عرضه و تقاضا رشد آرام و پیوسته‌ای را از این پس شاهد خواهیم بود. این رشد نرخ‌ها را می‌توان خودنمایی فاز دوم افزایش قیمت‌ها در بازارهای کالایی به شمار آورد که از فاز اول آن یعنی رشد نرخ‌ها به کمک موفقیت ترامپ، مهم‌تر خواهد بود.

    برچسب ها