عصر خودرو

دبیرکل کانون کارگزاران از پیشنهاد مکتوب به سازمان بورس خبر داد:

تعادل بازار با تغییر ریزساختارها

عصر بازار- در میان تمامی بازارهای سرمایه جهان، تنها بورسی که در آن قانون " حجم مبنا" وجود دارد، بورس ایران است. در واقع اصطلاح حجم مبنا، هیچ‌گاه به گوش انبوه سهامداران فعال در بورس‌های سهام سایر کشورهای جهان نرسیده است. البته متغیر دیگری به نام دامنه نوسان روزانه برای قیمت هر سهم نیز در بورس ایران وجود دارد که محدودیت هایی را به وجود آورده است که البته در برخی از بازارهای سرمایه این متغیر وجود دارد.

تعادل بازار با تغییر ریزساختارها
نسخه قابل چاپ
يکشنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۱:۲۹:۰۰

    به گزارش پایگاه خبری «عصربازار» ، این در حالی است که در بیشتر این بازارها، دامنه نوسانات بازتر از بورس تهران است.  اعمال همزمان قانون حجم مبنا و دامنه نوسان عامل کاهش شدید نقدشوندگی سرمایه سهامداران است که این مهم در بلندمدت منجر به کاهش نسبی استقبال فعالان اقتصادی از سرمایه‌گذاری در بورس می شود و روند رشد بازار سرمایه کشور را با مشکل مواجه می‌کند. با این وجود، مهم‌ترین توجیه ارائه‌شده برای اعمال قانون حجم مبنا، جلوگیری از بروز نوسانات شدید در قیمت سهام است. این در حالی است که قانون مذکور تنها، نوسان در قیمت سهام شرکت‌ها را قدری به تعویق می اندازد.
    این در حالی است که چندی پیش رئیس جدید سازمان بورس از احتمال تغییر متغیرهایی همچون حجم مبنا و دامنه نوسان خبر داد و گفت: در صورتی که تغییر در ریز ساختارها مانند حجم مبنا و حد نوسان باعث کارایی بیشتر بازار سرمایه شود، در این متغیرها تجدید نظر خواهیم کرد. از این رو در آینده باید منتظر تغییراتی در زمینه ریز ساختارهای بازار سرمایه باشیم. در همین زمینه گفت و گویی با سید روح اله میرصانعی، دبیرکل کانون کارگزاران انجام داده ایم که مشروح آن را در ادامه می خوانید.

    - رئیس جدید سازمان بورس از امکان تجدید نظر در ریز ساختارهای بازار سرمایه مانند حجم مبنا و حد نوسان خبر داده است، این اقدام چه تاثیری بر روند بازار می گذارد؟

    همانطور که می دانید حد نوسان محدودهای از قیمت سهام را مشخص می کند که در یک روز می‌تواند نوسان داشته باشد که در بورس و فرابورس ایران این محدوده 5 درصد است. یعنی نسبت به قیمت پایه دیروز هر سهم اگر دلایل موجهی مانند بازگشایی پس از مجمع یا تعدیل نداشته باشد، می تواند تنها 5 درصد تغییر قیمت مثبت یا منفی داشته باشد. همچنین حجم مبنا، حجمی است که بر اساس آن قیمت پایانی هر سهم تعیین می شود. این مهم شرایطی را ایجاد می کند که در بورس و فرابورس برای به دست آوردن قیمت پایانی علاوه بر تاثیر میانگین موزون، حجم معاملات هر سهم نیز تاثیرگذار است. درواقع اگر حجم معاملات روزانه سهم، از حجم مبنا بالاتر باشد، تنها میانگین موزون در قیمت پایانی تاثیر دارد. اما بالعکس اگر حجم معاملات هر سهم در روز، از حجم مبنا پایینتر باشد، شرایطی را به وجود می آورد که حجم معاملات در قیمت تاثیرگذار شود و نوسانهای آن سهم را کمتر به بازار نشان می دهد. با توجه به این توضیحات باید اضافه کنم تیم جدید سازمان بورس نگاه بازتری به بازار سرمایه دارند و در پی ایجاد تجدید نظرهایی در ریز ساختارهای بازار سرمایه از جمله حجم مبنا، دامنه نوسان، گره معاملاتی و امثالهم هستند. به نظر می رسد این مهم درخواست فعالان بازار نیز بوده است. البته در این شرایط، نمی توانیم ادعا کنیم بازار سرمایه ایران به سمت حرفه ای شدن پیش می رود اما با ایجاد تغییراتی می توان به سمت استاندارد شدن قدم برداشت. در وهله نخست برای استاندارد شدن باید محدودیت های بازار سرمایه را کم کرد. ریز ساختارهای بازارهای سرمایه کشورهای پیشرفته، بسیار باز طراحی شده است این در حالی است که در ایران این ریز ساختارها با محدودیت های زیادی همراه است. در گذشته با نگاهی به نابالغی بازار سرمایه این محدودیت ها توجیه داشته است اما اکنون با توجه به گستردگی بورس ایران توجیهی ندارد. به عنوان مثال حجم مبنا در هیچ کدام از بازارهای سرمایه جهان وجود ندارد اما به دلایلی در ایران این مفهوم در بازار سرمایه جا افتاده است که متاسفانه سبب قفل شدن بازار و فرسایشی شدن مسیر رسیدن به نقطه تعادل قیمت می شود. به طوری که همین متغیرها امروزه سبب ایجاد آسیب های بازار سرمایه ایران شده است که از آسیب های مهم می توان به صف نشینی اشاره کرد. صف نشینی آسیب زیادی به بازار سرمایه می رساند که به برخی از آنها اشاره می‌کنیم: در وهله نخست صف نشینی منجر به از بین رفتن تحلیل های حرفه ای و تکنیکال در بورس می شود. در واقع در بازاری که صف های طولانی خرید و فروش وجود دارد هر کسی با تحلیل اینکه سهم شرکتی که تقاضا دارد، ارزنده است و شرکتی که در لیست فروش است، سهام خوبی ندارد، وارد بازار می شود که این تحلیل ابتدایی و غیرحرفه ای آفت بازار سرمایه است. این در حالی است که اگر پدیده صف نشینی را در بازار نداشته باشیم، افراد برای سرمایه گذاری به سمت تحلیل های کارشناسان اقتصادی می روند. پیشنهاد من این است که اگر این افراد، توان تحلیل ندارند به صورت مستقیم وارد بازار نشوند و از طریق صندوق های سرمایه گذاری اقدام به سرمایه گذاری کنند. بنابراین از دلایلی که سبب از بین رفتن تحلیل در جامعه می شود، پدیده صف نشینی است. یکی دیگر از آسیب های صف نشینی فشار زیاد آن به سیستم معاملات است. سیستم معاملات در کشورهای دیگر به شکل بورس ایران، که از ابتدای صبح با صف شروع و با صف تمام می شود، نیست. درواقع ایجاد صف های عرضه و تقاضا، سبب فشار به سامانه اطلاعاتی می شود. از معایب دیگر صف نشینی، بی اعتمادی سرمایه گذاران است. یعنی وقتی صف وجود داشته باشد، بحث نوبت به میان می آید و در ادامه ابهاماتی همچون عدم رعایت نوبت و بی عدالتی نیز به میان می آید. این در حالی است که اگر ساختاری در بورس حکم فرما باشد که صف عرضه و تقاضا وجود نداشته باشد، این بی اعتمادی هم در ذهن سرمایه گذار به وجود نمی آید.

    بنابراین با مزایای بی شماری که حذف صف های خرید و فروش دارد، امیدواریم حرکت بازار سرمایه ایران به سمت بازارهای پیشرفته جهانی با حذف حجم مبنا و افزایش حد نوسان با سرعت بالاتری، اتفاق بیفتد و به سمت استانداردهای جهانی پیش رود. این در حالی است که به طور حتم برای سرمایه گذاران خارجی هم بازار استاندارد نسبت به بازارهایی با آیتم های ناشناخته جذابتر است. به طور مثال حجم مبنا در هیچ بورسی وجود ندارد و سرمایه گذاران خارجی با این مفهوم بیگانه هستند. البته در حال حاضر فرابورس این مهم را عملی کرده است و بدون حجم مبنا به فعالیت های خود ادامه می دهد و این روند مزایای بسیاری نیز برای فرابورس به همراه داشته است. به عنوان مثال، در فرابورس قیمت ها بسیار سریعتر به تعادل می رسند و صف های خرید و فروش کمتری وجود دارد. امیدواریم استقرار تیم جدید سازمان بورس و ایجاد تغییرات مبنی بر حذف حجم مبنا و افزایش دامنه نوسانات، همچنین برنامه ریزی در رابطه با گره های معاملاتی، بازار را روانتر و نقدشوندگی آن را بیشتر کند و سبب کمرنگ شدن پدیده صف نشینی و رسیدن تحلیل به جایگاه واقعی خود شود.

    - اگر این اقدام مثبت ارزیابی می‌شود، چرا پیش از این انجام نگرفته است و در برخی موارد چرا اینقدر مقاومت صورت می گیرد؟

    دغدغه هایی آن طرف موضوع وجود دارد. در وهله نخست وقتی عملی به صورت عرف درآمده باشد، تغییر آن سخت است. از سال های گذشته، بازار سرمایه ایران به صورت سنتی دارای حد نوسان یک درصدی است بنابراین تغییر این رویه به راحتی امکان پذیر نیست و به طور حتم مقاومت هایی در این زمینه صورت می گیرد. از سوی دیگر افرادی که مخالف باز شدن محدودیت های ریز ساختارهای بازار سرمایه هستند، ادعا می کنند که سرمایه گذاران ایرانی چندان آگاهی و اطلاعاتی از اقتصاد ندارند و امکان دارد برداشته شدن محدودیت ها به ضرر برخی از سرمایه گذاران تمام شود. البته دلیل دیگری که این گروه مطرح می کنند، عبارت است از اینکه وقتی بازار منفی است این متغیرها به صورت ابزاری در جهت جلوگیری از کاهش بیشتر و سقوط بازار به کار می آید. البته به نظر می‌رسد این توجیهات چندان قابل قبول نیست. به طوری که اساسا سرمایه گذار ناوارد و غیرحرفه ای نباید به صورت مستقیم وارد بازار شود، این مسئله تا حدی اهمیت دارد که در برخی از کشورهای پیشرفته ورود سرمایه گذار غیرحرفه ای به صورت مستقیم ممنوع است. برای سرمایه گذاران غیرحرفه ای باید نسخه هایی مانند ورود از طریق صندوق های سرمایه گذاری یا سبد گردان ها و... به بازار پیچیده شود. اینکه در راستای حمایت از سرمایه گذاران غیرحرفه ای محدودیت هایی در ریز ساختارها وضع شود، استدلال درستی نیست. به این دلیل که اساسا جایگاه سرمایه گذاران مبتدی، سرمایه گذاری مستقیم در بازار سرمایه نیست. موضوع بعدی که مطرح می شود، در مواقعی است که اخبار منفی وارد بازار سرمایه می‌شود و از این ابزارها در جهت کنترل افت بازار استفاده می شود. تجربه‌ای که بازار سرمایه در زمستان سال 92 و سال 93 به دست آورد، این است که بازار به علت اخبار منفی سقوط کرد. این در حالی است که محدودیت های ریز ساختارها مانع از سقوط شاخص نشد فقط شرایطی را به وجود آورد که سقوط شاخص در بازه زمانی طولانی تری اتفاق بیفتد. یعنی عملا فرآیند کاهش قیمت ها را به صورت فرسایشی انجام داد و این فرسایشی شدن متاسفانه نه تنها اثرات مثبتی در بورس ندارد بلکه اثرات منفی نیز به جا خواهد گذاشت. از جمله ناامیدی را در فعالان بازار تعمیق می کند. در واقع اگر خبر منفی بازار سبب کاهش قیمت سهمی شود و مسئولان با استفاده از ریز ساختارها سدی در جهت جلوگیری کاهش قیمت این سهام ها بسازند، به طور حتم این کاهش باز هم اتفاق می افتد فقط به صورت تدریجی رخ می دهد. این اقدام به نابودی امید سرمایه گذاران منجر می شود. اما اگر اجازه دهیم، در وهله نخست به همان اندازه نیاز سهم کاهش قیمت پیدا کند، شرایطی حاصل می شود که در نهایت با گذشت زمان، سرمایهگذاران جدید وارد عرصه میشوند و با طی شدن روند طبیعی بازار در نهایت به نقطه اعتدال می رسد. 

    سرمایه گذاری کاردان در زمینه تاثیرات کاهش قیمت نفت بر بازار سرمایه، تحقیقی بر بورس تهران، دوبی و عربستان انجام داده است. بر اساس نتایج این تحقیق، کاهش قیمت در هر سه بورس به یک اندازه بوده است. تفاوتی که وجود دارد این است که بازار سرمایه دوبی و عربستان، در زمان کاهش قیمت نفت سقوط شدیدی را تجربه کردند و سپس این کاهش قیمت جبران شد. اما در ایران این روند کاهشی با استفاده از ریز ساختارها به صورت تدریجی رخ داده بود. نکته اصلی این است که در نهایت هر سه کشور به یک رقم کاهش رسیده بودند اما نکته منفی این است که به علت تدریجی بودن روند کاهش در بازار ایران، شاخص ارزش معاملات که از شاخص های مهم بازار سرمایه است نیز کاهش داشت. این در حالی است که بازار دوبی و عربستان، نه تنها کاهش ارزش معاملات را تجربه نکردند بلکه ارزش و حجم معاملات در این بازارها افزایش یافت. بنابراین، این محدودیت ها مانع از کاهش بازار نخواهد شد بلکه روند کاهش را فرسایشی می کند که اتفاقا می تواند آثار منفی تری در بازار داشته باشد. 

    - به نظر شما اینقدر تفاوت بین ریز ساختارها در بورس داخلی و بورس‌های خارجی از کجا ناشی می‌شود؟ 

    همانطور که اشاره کردم در سال های دور، فعالان بورس به علت رشد ناکافی بازار سرمایه نیار به ابزارهایی در جهت کنترل و بهبود شرابط بورس داشتند، از این رو به خلق چنین متغیرهایی روی آوردند. اما در حال حاضر این متغیرها معنایی ندارد و بازار سرمایه ایران رشد قابل توجهی را تجربه کرده است. همچنین از حضور تحلیلگران و دانش آموختگان اقتصادی که تاثیر به سزایی در رشد این بازار داشته اند، نباید غافل شد. بنابراین شرایط و اهالی بازار تغییر کرده‌اند و به طبع آن باید شرایط ریز ساختاری بازار سرمایه نیز تغییر کند تا در نهایت به استانداردهای جهانی برسیم.

    - اقدامات کانون کارگزاران در خصوص بررسی ریز ساختارهای بازار سرمایه چه بوده و اساسا آیا پیشنهاد مکتوبی از جانب این کانون به سازمان بورس ارائه شده است ؟

    بله کانون کارگزاران پیشنهاد مکتوبی به سازمان بورس تقدیم کرده است که در آن به مواردی از جمله حذف حجم مبنا، افزایش تدریجی دامنه نوسان در بورس و فرابورس به طور مثال یک درصد در هر 6 ماه و رسیدن به استاندارد بین المللی که حدود 10 درصد است، همچنین بازنگری در گره معاملاتی به صورتی که هر سهمی در روز صف خرید و فروش داشت، فردای آن روز دامنه نوسانات آن سهم دوبرابر شود تا شاهد صف کشی دوباره نباشیم، اشاره کرد. 

    - آقای محمدی از معرفی ابزارهای مشتقه ارزی جدید و اختیار خرید و اختیار فروش نیز خبر داده است. این ابزارها چه کمکی به بازار می کنند؟

    عملا هر یک از ابزارهای بازار سرمایه نقش اساسی در جایگاهی از بازار دارد. فروش استقراضی، معاملات با اختیار خرید و فروش و معاملات آتی بر روی شاخص می تواند در پوشش ریسک سرمایه‌گذاران از لحاظ استراتژی های سرمایه‌گذاری مناسب هر فرد نقش بزرگ و مفیدی ایفا کند. همچنین وجود این ابزارها تنوع زیادی را برای بازار سرمایه به وجود می‌آورد تا سرمایه گذاران با اهداف گوناگون با استفاده از ابزارها، به هدف های خود برسند. به طور مثال اگر سرمایه گذاری در پی به حداقل رساندن ریسک سرمایه گذاری است، می تواند از تمام ابزارها در کنار هم استفاده کند. بنابراین، این ابزارها برای بورس ضروری است و توسعه آنها میتواند توسعه بازار سرمایه را به همراه داشته باشد.

    - کانون جهت تدوین، معرفی و  آموزش این ابزارهای جدید آیا تاکنون اعلام آمادگی کرده و جلساتی را برگزار کرده است؟

    ما هیج محدودیتی از بابت تدوین، معرفی و آموزش این ابزارها نداریم. در صورتی که زیر ساخت های این ابزارها در سازمان بورس به وجود بیاید و عملا مشکلات مقرراتی، فناوری و فرهنگ سازی توسط این ارگان حل شود. کانون کارگزاران از بابت آموزش کارگزاران و حتی اهالی و فعالان بازار سرمایه مشکلی ندارد و همراه و هم پایه سازمان بورس خواهد بود.

    برچسب ها