عصر بازار- افزایش ظرفیت تولید فولاد نیازمند فراهم کردن زیرساختهای لازم ازجمله مواد اولیه، جانمایی مناسب پروژهها و کارخانههای فولادی، تامین انرژی موردنیاز، بکارگیری نیرویانسانی متخصص و ماهر و تامین سرمایه موردنیاز است.
به گزارش پایگاه خبری «عصربازار» به نقل از دنیای معدن، این درحالی است که بسیاری از واحدهای فولاد در مناطق گرم و خشک احداث شدهاند و برای تامین مواد اولیه موردنیاز فولاد ازجمله سنگآهن نیز تا افق 1404با کمبود روبهرو هستیم. در این زمینه با غلامرضا کامیاب، کارشناس فولادی که مدیریت پیشین شرکت «فولاد تکنیک» را نیز در کارنامه کاری خود دارد؛گپ و گفتی داشتهایم که در ادامه میخوانید.
آیا مواد اولیه موردنیاز برای تولید 55میلیون تن فولاد در افق 1404 در کشور وجود دارد؟ ارزیابی شما در این زمینه چیست؟
تا قبل از اکتشافات اخیر که در دستور کار مدیریت جدید ایمیدرو قرار گرفت، ذخیره سنگآهن قابلاستحصال کشور 2/8میلیارد تن برآورد شده بود که با احتساب مصرف از ابتدا تاکنون و میزان صادرات، حدود 700میلیون تن از آن استحصال شده و 2/1میلیارد تن باقیمانده است. با احتساب ضریب مصرف سنگآهن در تولید فولاد معادل 2/5 برابر، کل تولید فولاد از این مقدار ذخیره، معادل 850 میلیون تن خواهد بود. با فرض آماده بودن بسترهای لازم برای تحقق ظرفیت تولید 55 میلیون تن در سال 1404 و با فرض میانگین تولید 35میلیون تن در 10سال منتهی به سال آخر برنامه، تنها 500میلیون تن فولاد میتوان از ذخیره باقیمانده سنگآهن کشور تولیدکرد. به عبارت دیگر با فرض تحقق ظرفیت 55 میلیون تن سال 1404، ذخیره سنگآهن کشور تنها برای 9سال میتواند پاسخگوی نیاز سنگآهن کشور باشد و از آن پس نیاز سنگآهن باید از طریق واردات تامین شود. به عبارت دیگر ذخیره فعلی سنگآهن کشور نمیتواند پشتوانه آینده صنعت فولاد برای تولید اقتصادی این محصول استراتژیک در ظرفیت تعیین شده باشد. از سوی دیگر مجموع ظرفیت تولید فعلی سنگآهن کشور شامل شرکتهای بزرگ معدنی و معادن در کنترل بخش خصوصی بین 40 تا 45 میلیون تن برآورد میشود که نیاز تولید حدود 18 تا 20میلیون تن فولاد را تامین میکند این در حالی است که برای تحقق ظرفیت تولید 55 میلیون تن فولاد، نیاز سالانه سنگآهن حدود 120 تا 130میلیون تن برآورد میشود. این مقدار با توجه به روند تاریخی تولید سنگآهن و تحقق ظرفیت تولید فعلی حدود 40 تا 45میلیون تن، نشان از مسیر دشوار تجهیز معادن به منظور تامین نیاز سنگآهن دارد که باید به مشکل نبود پشتوانه ذخیره داخلی سنگآهن افزود.
ارزیابی شما درباره جانمایی و موقعیت مکانی واحدهای تولیدکننده فولاد در کشور چیست؟
بررسیها نشان میدهد تنها 15 میلیون تن از ظرفیت تولید واحدهای فولادی فعال یا در دست احداث، در جنوب کشور و در مجاورت آبهای آزاد قرار دارند که مشکل کمتری در تامین زیرساختهای خود دارند. با در نظر گرفتن برنامه تحقق ظرفیت 55میلیون تن، حدود 40میلیون تن از این ظرفیت، زیرساختهای مورد نیاز را از طریق غیربهینه و اتلاف منابع در سایر بخشهای کارآتر تامین میکنند.
بررسی استقرار سایر واحدهای صنعت فولاد نشان میدهد حدود 9میلیون تن از ظرفیت فولاد در استان کرمان که از خشکی و کمبود منابع آب رنج میبرد، استقرار یافته است. همچنین 17میلیون تن در ناحیه مرکزی و 5میلیون تن در استان خراسان استقرار یافته که کمبود منابع آب و خشکسالی این مناطق را نیز شامل میشود. در مجموع نیاز سالانه این ظرفیت به آب معادل 220میلیون مترمکعب است. این نیاز به آب در حالی است که بیلان آب در 475 دشت از مجموع 609دشت کشورمنفی و به منزله ممنوعیت برداشت آب است. به عبارت دیگر تامین آب برای این ظرفیت تولید فولاد در منطقه مرکزی کشور به منزله دشواری در تامین یا فشار آوردن به ذخایر آب مناطق خشک کشور به شمار میرود. البته بخش دیگری از زیرساختهای مورد نیاز به تامین گاز برای تولید آهن اسفنجی و برق بهعنوان یکی از مهمترین عوامل تولید فولاد اختصاص دارد که با توجه به شبکههای موجود در کشور، این نیازها میتواند با انجام سرمایهگذاریهای لازم تامین شود.
چه مشکلاتی برای افزایش ظرفیت تولید فولاد در کشور وجود دارد؟
تامین مالی مهمترین بخش از اجرای یک پروژه به شمار میرود به گونهای که اجرا شدن یا نشدن یک برنامه به نحوه تامین مالی آن گره میخورد. بررسیهای انجام شده در مطالعات طرح جامع فولاد کشور در سال 1393 نشان میدهد سرمایهگذاری مورد نیاز به منظور احداث زنجیره تولید فولاد برای ظرفیت 55میلیون تن حدود 16 میلیارد یورو تخمین زده میشود. همچنین معادل همین مقدار یعنی حدود 16میلیارد یورو نیز به منظور تامین زیرساختهای ظرفیت تولید فولاد نیاز است. در مجموع تحقق ظرفیت 55 میلیون تن در سال 1404 نیازمند تامین سرمایه معادل 33میلیارد یورو است. این در حالی است که کل درآمد ارزی حاصل از فروش نفت سالانه حدود 20میلیارد دلار تخمین زده میشود. بنابراین تامین سرمایه مورد نیاز از دیگر موانع و مشکلات پیش روی تحقق برنامه توسعه صنعت فولاد در 1404 خواهد بود.
چه مشکلاتی در مسیر صادرات و افزایش بازارهای مصرف فولاد وجود دارد؟
به طور کلی وجود تقاضا و بازار مصرف اعم از داخلی یا خارجی، انگیزه اصلی تولید در هر صنعت بهشمار میرود. از اینرو بررسی تقاضای داخلی فولاد و پیشبینی صادرات، میتواند چشمانداز آینده صنعت فولاد را ترسیم کند. بررسیها نشان میدهد که در سال 1404 تقاضای داخلی برای فولاد در شرایط مختلف اقتصادی حدود 33 تا 37میلیون تن خواهد بود که شامل انواع فولادهای تخت و طولی میشود. به عبارت دیگر در صورت تحقق ظرفیت 55میلیون تن، مازاد عرضه داخلی به طور متوسط معادل 20میلیون تن وجود به وجود خواهد آمد که باید برای صادرات آن چارهاندیشی کرد. این در حالی است که سال گذشته مجموع صادرات کشور حدود 3 میلیون تن بوده و به دلیل نبود شناسایی و نیز امکان نداشتن توسعه بازارهای صادراتی، واحدهای فولادی با توان کمتر از ظرفیت اسمی تولید کردهاند. با توجه به روند تاریخی صادرات فولاد تا مرز 3میلیون تن فعلی، تحقق ظرفیت صادراتی معادل 20میلیون تن در مدت 10سال، یعنی افزایش سالانه معادل 20درصد نشان از مسیری دشوار در تحقق این هدف است. به عبارت دیگر تحقق این میزان صادرات نیازمند شناسایی بازارهای هدف، شناسایی نیازهای بازارهای هدف و داشتن برنامه مدون و همراه با استراتژی مناسب و همراهی قوانین و مقررات قانونی و پارامترهای متعدد دیگر به منظور افزایش شدید صادرات است.
وضعیت نیرویانسانی در واحدهای تولیدکننده فولاد کشور چگونه است؟
به طور کلی در بهرهبرداری واحدهای فولادسازی لازم است نیروهای با تجربه حضور داشته باشند و نمیتوان راهاندازی و بهرهبرداری این واحدها را با نیروهای بیتجربه و حتی کمتجربه آغازکرد. از این رو بسیاری از واحدهای فولادی که در سالهای اخیر به بهرهبرداری رسیدهاند، از طریق بکارگیری نیروی انسانی ماهر شاغل در 3 کارخانه اصلی فولاد کشور موفق عمل کردهاند.
این در حالی است که به منظور تحقق برنامه تولید 55میلیون تن فولاد در افق 1404 واحدهای زیادی راهاندازی خواهد شد که نیاز به نیرویانسانی متخصص دارای سابقه فعالیت در واحد فولادسازی خواهند داشت تا بتواند منحنی آموزش را به حداقل رسانده و در مدت زمان کوتاه واحد را به ظرفیت اسمی برسانند. از سوی دیگر با توجه به مازاد عرضه آینده در انواع فولادهای کم کربن، ضرورت توجه به تولید انواع فولادهای کربنی و آلیاژی متغیر بوده با ارزشافزوده بالا بیش از پیش اهمیت پیدا میکند. گفتنی است قیمت فولادهای کم کربن حدود هر تن 400 دلار است در حالی که انواع فولادهای کربنی و آلیاژی متغیر بوده و به ازای هر تن 1000 دلار تا 11000دلار است به عبارت دیگر این مسیر، همان مسیری است که کشورهای صاحب صنعت فولاد در دهههای پیش طی کرده و از تولید فولادهای کم کربن به تولید فولادهای با ارزشافزوده بالا رو آوردهاند. از اینرو به نظر میرسد تامین این تعداد متخصص مورد نیاز در مدت زمان باقیمانده تا افق برنامه، دشواریهایی به همراه خواهد داشت که پیامد آن طولانی شدن روند تحقق ظرفیت اسمی واحدهای احداث شده جدید خواهد بود.
آیا دستیابی به هدف 55میلیون تن در سال 1404 امکانپذیر است؟
پاسخ به این سوال بهصورت مشروط میتواند مثبت باشد. توجه به نوع محصول تولیدی، بازار مصرف اعم از داخلی و خارجی و تامین منابع مالی میتواند دسترسی به این ظرفیت را عملیاتی کند.
راهکارهای پیشنهادی شما برای تحقق برنامه تولید 55میلیون تن فولاد در افق 1404 چیست؟
توجه به استفاده از منابع مالی خارجی به جای منابع داخلی، طرحریزی سالانه اهداف تولید با نگاه به بازار، ظرفیتها، زیرساختها و توازن کامل زنجیره تولید فولاد، بسترسازی مشارکت با سایر کشورها در طرحهای فولادی داخلی، بسترسازی به منظور توسعه صادرات محصولات، تنوع بخشی به محصولات بهویژه محصولات با ارزشافزوده بالا با توجه به مطالعات بازار مرتبط، توسعه فعالیتهای اکتشاف و استخراج مواد معدنی و بسترسازی مشارکت با سایر کشورها در طرحهای معدنی در خارج از کشور از جمله راهکارهایی است که برای تحقق این برنامه پیشنهاد میشود. از همه مهمتر، اعمال نظارت بر تولید در قالب ارائه برنامه تولید سالانه با احتساب همه شرایط موثر بر صنعت فولاد شامل پارامترهایی ازجمله زیرساختها، بازار، استقرار، برنامه صادرات و تحقق صادرات از جمله راهکارهایی است که میتواند صنعت فولاد را به هدف برساند. به عبارت دیگر تشکیل یک نهاد سیاستگذار که تصمیمات آن ضمانت اجرایی در انجام برنامهریزی تولید زنجیره تولید فولاد از معدن تا محصول را داشته باشد، میتواند راهکار برونرفت از مشکلات موجود و پیش روی صنعت فولاد باشد. این همان راهکاری است که چین بهعنوان بزرگترین تولید و مصرفکننده صنعت فولاد اتخاذ کرده است. در چین هر سال برنامه تولید واحدهای فولادی با توجه به همه موارد و با حداکثر کردن منافع این صنعت تهیه شده و کارخانههای ملزم به رعایت حداکثر ظرفیت تعریف شده هستند.
سخن پایانی
افزایش ظرفیت تولید فولاد صددرصد به مفهوم توسعه صنعت فولاد نیست زیرا باوجود افزایش تولید در سالهای گذشته، همچنان گریدهای بسیاری از فولادهای صنعتی مورد استفاده در کشور از طریق واردات تامین میشود. به نظر میرسد طرحهای فولادی در دست اقدام که پیگیریهای تامین مالی آنها به نتیجه رسیده یا عملیات اجرایی آنها هرچند در مرحله مقدماتی آغاز شده، بیش از ظرفیت 55میلیون تن اعلام شده است زیرا در بازهای از زمان و در نبود نظام کنترلی در پیگیری برنامه تولید فولاد، واحدهای زیادی اقدام به تعریف واحدهای فولادی کردند و ظرفیت طرحهای محتمل از ظرفیت برنامه پیشی گرفت. البته همچنان شاهد تعریف پروژههای جدید با نگرش توسعه صنعت فولاد در مقیاسهای اقتصادی در جنوب کشور هستیم که هدف برنامه را نادیده میگیرد. با این حال پیش فرض بررسی، واحدهای منتخب براساس بازنگری طرح جامع فولاد در سال 1394 به وسیله شرکت فولادتکنیک خواهد بود.