عصر بازار- شواهد نشان میدهند که کاهش نرخ بهره توسط فدرالرزرو در ماه سپتامبر تقریبا حتمی است. با این حال هنوز مشخص نیست که بازار سهام چگونه به این تصمیم واکنش نشان خواهد داد، چرا که سرمایهگذاران نگران این هستند که کاهش نرخ بهره چه چیزی را در مورد سلامت کلی اقتصاد نشان میدهد. براساس تئوریهای اقتصادی، کاهش نرخ بهره باید به افزایش قیمت سهام و رونق بورس کمک کند، چرا که نرخ بهره پایین معمولا به معنای کاهش هزینههای وامگیری است.
به گزارش پایگاه خبری «عصر بازار» به نقل از دنیای اقتصاد، کاهش نرخ بهره بــه شـرکتها اجازه میدهد تا بخش بیشتری از درآمد حاصل از فروش خود را حفظ کنند. از سوی دیگر، کاهش نرخ بهره موجب افزایش جذابیت سهام در مقایسه با اوراق قرضه میشود، چرا که شاهد کاهش بازدهی اوراق قرضه و افزایش قیمت آنها خواهیم بود.
کاهش نرخهای بهره از سر ناامیدی یا رشد؟
شواهد تاریخی نشان میدهند که بورس لزوما پس از اولین مرحله کاهش نرخهای بهره صعود نمیکند. امروزه، کارشناسان معتقدند نحوه واکنش بازارها به کاهش نرخ بهره بستگی به این دارد که بازیگران بازار تا چه میزان چشمانداز مثبتی نسبت به اقتصاد دارند. آنها معتقدند مهمتر از کاهش نرخ بهره، دلیل این کاهش است. سوالی که بازیگران بازار همواره از خود میپرسند این است که آیا کاهش نرخهای بهره از سر ناامیدی است؟ اگر کاهش نرخها توسط فدرالرزرو به دلیل عملکرد اقتصادی امیدوارکننده باشد، معمولا بازار سهام واکنشی مثبت نشان میدهد. با این حال اگر فدرالرزرو مجبور به کاهش نرخها به دلیل مشکلات اقتصادی و از سر ناامیدی شود، معمولا بازار سهام عملکردی منفی خواهد داشت.
اثر نرخ بهره در کوتاهمدت و بلندمدت
نگاهی به دورههای پیشین نشان میدهد که اولین مرحله کاهش نرخهای بهره لزوما نشانه خوبی برای بازار سهام نیست. همانطور که تحلیل داو جونز از پاسخ بورس به کاهش نرخ بهره توسط فدرالرزرو در دورههای قبل نشان میدهد، واکنش بازار در کوتاهمدت و بلندمدت متفاوت بوده است و به شرایط اقتصادی در هر دوره بستگی دارد. دادههای شاخص S&P500 نمایانگر شباهت قابلتوجه در سالهای 1998 و 2019 است. همچنین، در سالهای 2001 و 2007، واکنش مشابهی از سوی بازیگران بازار نسبت به تغییرات نرخ بهره مشاهده شد. این الگوهای تکراری نشان میدهند که بازار در مواجهه با شرایط اقتصادی مشابه، تمایل دارد رفتارهای مشابهی از خود بروز دهد. در سالهای 1998 و 2019، کاهش نرخ بهره فدرالرزرو به دلیل نگرانیهای مرتبط با بحرانهای بینالمللی و تنشهای اقتصادی جهانی انجام شد.
بحران مالی آسیا و بحران روسیه در سال 1998 موجب افزایش نگرانیها درباره رشد اقتصادی جهانی شد. همچنین در سال 2019، جنگ تجاری بین ایالاتمتحده و چین، همراه با نگرانیهای کاهش رشد اقتصادی جهانی، وضعیت مشابهی را ایجاد کرد. در هر دو دوره، بورس در دو هفته اول روندی کاهشی داشت، اما بهسرعت در ماههای بعدی بهبود پیدا کرد. در هفتههای اول، این نوسانات ناشی از ترس از وقوع رکود اقتصادی و بیثباتی بازار بود. اگرچه این اقدام در کوتاهمدت تاثیرات منفی بر بازار سرمایه داشت، اما در میانمدت و بلندمدت تاثیر مثبت سیاستهای تسهیل پولی به بازگشت اعتماد سرمایهگذاران کمک کرد. در سالهای 2001 و 2007، شباهت در تغییرات شاخصهای بورسی به دلیل بحرانهای داخلی در اقتصاد آمریکا بود که به رکود اقتصادی و کاهش شدید اعتماد سرمایهگذاران منجر شد. ترکیدن حباب داتکام در سال 2001، به رکود اقتصادی منجر شد. بسیاری از شرکتهای تکنولوژی ارزش خود را از دست دادند و بازار سهام بهشدت افت کرد.
در ابتدای سال 2007، با شروع کاهش قیمت مسکن و افزایش نرخ نکول وامهای رهنی، بهویژه در بخش وامهای رهنی با ریسک بالا (subprime mortgages)، سیستم مالی آمریکا دچار بحران شد. بهمنظور جلوگیری از گسترش بیشتر بحران و کاهش اثرات آن بر اقتصاد کلان، فدرالرزرو در اواخر 2007 شروع به کاهش نرخهای بهره کرد تا با ارزانتر کردن هزینه وامگیری، نقدینگی بیشتری به بازار تزریق کرده و از رکود اقتصادی جلوگیری کند.
با وجود اینکه این دورهها با رکود اقتصادی و بحرانهای مالی همراه بودند، شاخص بورس در هفتههای اول و دوم پس از کاهش نرخ بهره فدرالرزرو رشد مثبتی را تجربه کرد. این واکنش مثبت اولیه را میتوان به چند عامل کلیدی نسبت داد. عموم مردم کاهش نرخ بهره را در ابتدا بهعنوان یک اقدام پیشگیرانه و مثبت تلقی کردند، چرا که عمق بحران و اثرات آن هنوز بهطور کامل در بازارها و اقتصاد آشکار نشده بود. این تاخیر در درک عمق بحران موجب واکنش مثبت در کوتاهمدت شد.
با گذشت زمان، بازار سهام با کاهش چشمگیر 10.02 و 21.69درصدی در بلندمدت مواجه شد که منعکسکننده عمق مشکلات اقتصادی و مالی آن زمانها بود. کاهش نرخ بهره توسط فدرالرزرو در بلندمدت نتوانست مانع افت شدید شاخصها شود، زیرا مشکلات اقتصادی بسیار عمیقتر از آن بود که صرفا با کاهش نرخهای بهره حل شود. این تجربه نشان داد که در شرایط بحران، کاهش نرخهای بهره بهتنهایی نمیتواند جلوی افت بازار را بگیرد.
فرود نرم یا صعود شارپی؟
این واقعیت که بانک مرکزی آماده کاهش نرخهای بهره در دورهای است که معمولا پرنوسانترین زمان سال برای بورس به شمار میآید، شرایط را پیچیدهتر میکند. در حال حاضر، معاملهگران بازار سهام معتقدند که بورس برای فرود نرم در اقتصاد آمریکا آماده است. فرود نرم به این معناست که فدرالرزرو بتواند بدون ایجاد رکود و مشکلات بزرگتر در بازار کار، نرخهای بهره را کاهش دهد. معمولا فدرالرزرو در دورههای افزایش نرخ بهره، نرخها را بهصورت تدریجی بالا میبرد (مانند بالا رفتن از پلهها) و زمانی که اقتصاد در شرایط نگرانکنندهای قرار میگیرد، نرخها را بهسرعت کاهش میدهد (مانند پایین آمدن با آسانسور). این روش به فدرالرزرو اجازه میدهد تا از ایجاد فشارهای بیش از حد بر اقتصاد جلوگیری کند و در مواقع بحران، بهسرعت اقدام کند تا جلوی سقوط اقتصادی را بگیرد.
در چرخه کنونی، عکس این روند اتفاق افتاده است. از مارس 2022 تا ژوئیه 2023، نرخهای بهره بهسرعت افزایش یافته است. این افزایش سریع با هدف کنترل تورم صورت گرفته است که پس از بحرانهای اقتصادی و اختلالات زنجیره تامین ناشی از همهگیری کووید-19، به سطوح نگرانکنندهای رسیده بود. در مقابل، انتظار میرود که کاهش این نرخهای بالا بهتدریج و بهآرامی انجام شود .دلیل این احتیاط در کاهش نرخ بهره، تلاش مداوم فدرالرزرو برای کنترل تورم و جلوگیری از بازگشت آن به سطوح ناپایدار است. فدرالرزرو در این شرایط سعی دارد با دقت بیشتری اقدام کند تا اطمینان حاصل کند که اقتصاد به ثبات برسد و خطرات ناشی از تورم دوباره افزایش نیابد. به همین دلیل، برخلاف دورههای گذشته، کاهش نرخ بهره احتمالا به صورت تدریجی و در طولانیمدت انجام خواهد شد تا از شوکهای ناگهانی به اقتصاد جلوگیری شود.
امروزه تحلیلگران هشدار میدهند که ارزشگذاری بالای سهام شرکتهای بزرگ، بهویژه در شرایطی که نشانههایی از آهسته شدن رشد اقتصادی وجود دارد، موجب میشود که بازارها در برابر واکنشهای منفی آسیبپذیرتر باشند. این وضعیت میتواند پیشبینیهای خوشبینانه والاستریت در مورد رشد درآمد شرکتها را تهدید کند. اگر بورس تا زمان کاهش نرخهای بهره به روند صعودی خود ادامه دهد، ممکن است بازار دچار وضعیتی شود که اصطلاحا به آن «شایعه را بخر، خبر را بفروش» گفته میشود. در این حالت، سهام پیش از وقوع رویدادی که اکثر افراد انتظار آن را دارند افزایش مییابد، اما پس از آنکه رویداد اتفاق افتاد، ممکن است کاهش یابد.