به گزارش پایگاه خبری «عصر بازار» ، این بخشی از صحبتهای حمیدرضا دانش کاظمی، عضو هیأت پذیرش بورس اوراق بهادار است که در خصوص آینده بورس ایران هشدار میدهد؛ این زنگ خطر در حالی به صدا درآمده که با توجه به رشد شرکتهای دانشمحور در اقتصاد ایران، روز به روز خلا حضور آنها در بورس بیش از پیش احساس میشود؛ از این رو با دانش کاظمی که سمت مدیرعاملی کارگزاری آتیه را نیز برعهده دارد به گفتوگو نشستهایم تا نظر وی را در خصوص چالشهای حضور نداشتن این شرکتها در بازار سرمایه جویا شویم.
در ابتدا بفرمایید که مهمترین اتفاق بازار سرمایه در سال 96 را چه میدانید؟
از آنجایی که اقتصاد ایران یک اقتصاد ارز محور است، تغییرات نرخ ارز و بالارفتن ارزش کامادتیها را میتوان مهمترین اتفاق سال 96 دانست. البته این مسئله خوبی و بدیهایی دارد؛ از یک سو فرصتهایی را برای سرمایهگذاری و رشد ایجاد میکند و از سوی دیگر با کاهش نرخ ارز، بازار منفی پیش روی این شرکتها را نمیتوان به راحتی مدیریت کرد.
برای مدیریت این فضای منفی چه راهکاری پیشنهاد میکنید؟
مهمترین روش برای حل چنین چالشهایی، به وجود آمدن صنعتهایی است که به ارز وابسته نباشند؛ برای مثال میتوان به شرکتهای تکنولوژی محور اشاره کرد. برای توضیح بیشتر، اوراق بدهی را در نظر بگیرید که دو سال پیش به عنوان آپشنی در بازار سرمایه مطرح شد و سرمایهگذاران میتوانستند که با منفی شدن بورس، این اوراق را خریداری کنند و مانع از خارج شدن نقدینگی از بازار سرمایه شوند.
با توجه به این تجربه موفق، باید در بازار سهام هم صنایعی را داشته باشیم که به ارز و کامادتیها وابسته نباشند. بر این اساس، باید فضایی به وجود بیاوریم که اگر قیمت دلار تلاطمهایی را به وجود آورد، سرمایهگذاران نقدینگی خود را از بازار خارج نکنند؛ بلکه تنوعی در خرید سهام داشته باشند. برای مثال نوسانات ارز کمتر از سایر صنایع بر شرکتهای تکنولوژی محور تاثیر دارد.
البته این موضوع با ورود شرکتهایی مانند "به پرداخت"، "آپ" و"هایوب" شروع شده است، اما پذیرهنویسی این شرکتها نیز مشکلاتی داشته که بازار مناسب آنها را مختل کرده است. به طور مثال، در خصوص"های وب" قراردادهای این شرکت پس از پذیرش بررسی میشود و در واقع "هایوب" ابتدا عرضه و پس از آن، پذیرش شد؛ یعنی سهامداران "هایوب" با بسته شدن سهام آن ضرر کردند. حال، سوال اینجاست که چرا شرکتهای استارتاپی مانند دیجیکالا، تپسی، اسنپ در بورس حضور ندارند؟
افزون بر این، باید در نظر داشت که حتی اگر این شرکتها یا هر شرکت دیگری در صورتهای مالی خود ضرر هم نشان دهند، باز هم باید وارد بورس شوند و در معرض انتخاب سرمایه گذاران قرار بگیرند.
در صحبتها، پذیرش شرکتهای تکنولوژی محور را یکی از راهها جلوگیری از خروج نقدینگی در زمان تلاطمهای نرخ ارز دانستید؛ آیا اکنون بورس ایران ساختارهای لازم (نحوه ارزشگذاری، رسیدگی به قراردادها و ...) برای پذیرش آنها را دارد؟
طبقهبندی (ایجاد تابلوهای مختلف) بورس از ابتدا مزایا و معایبی را دنبال میکرد؛ برای مثال، تابلوهای مختلف بورس تهران باید باهم و با فرابورس تفاوتهایی داشته باشد تا شرکتها برای رسیدن به معیارهای استاندارد تابلوهای بالاتر انگیزه لازم را داشته باشند و تلاش کنند. اما در شرایط کنونی حضور در بازار پایه فرابورس با توجه به نبود حجم مبنا و دامنه نوسان بیشتر، به جای جریمه نوعی پاداش نیز محسوب میشود.
در حال حاضر انواع بورسها در نظر گرفته شده است، اما باهم فرقی چندانی ندارند؛ پس سرمایهگذاران اگر بخواهیم سهم خرید و فروش کنند، هیچ وقت تفاوت طبقهها را با هم در نظر نمیگیرند. بنابراین، میتوان یکی از تابلوها را به شرکتهای تکنولوژی محور اختصاص داد که در اقتصاد نقش پررنگی دارند. نکته حایز اهمیت این است که اگر شرکتهای استارتآپی مانند دیجی کالا، اسنپ، کافه بازار و .. را جذب بازار سرمایه نکنیم، در 5 سال آینده بورس آیینه تمام نمای اقتصاد نخواهد بود و عقب میماند.
بزرگترین مشکل پذیرش چنین شرکتهایی در بورس چیست؟
یکی از مشکلات پذیرش این شرکتها نبود اطلاعات کافی بورس برای پذیرش آنها است؛ در واقع، سازوکارهای پذیرش چنین شرکتهایی هنوز به صورت کامل طراحی نشده است. البته مدیران این شرکتها بسیار باهوش هستند و باید با آنها با دقت بیشتری برخورد شود، اما این نکته، دلیل بر برخورد سلیقهای با آنها نیست؛ بلکه باید استانداری تهیه شود تا این شرکتها با نظم و قانون به بورس بیایند تا سهامداران بورس ایران را از خرید بخشی از رشد اقتصاد محروم نکنیم. به این ترتیب، اگر این مهم انجام نشود، بورس ایران عقب افتاده میشود.
مثلا اگر از بورس آمریکا گوگل، آمازن، یوتوب، فیسبوک حذف شود، عملا کل بورس آنها زیر سوال میرود؛ در ایران هم با توجه به رشد تکنولوژی در آینده باید به این سمت حرکت کرد. در غیر این صورت و اگر شرکتهایی که اقتصاد کشور را توسعه دادهاند، در بورس حضور نداشته باشند، بورس از اقتصاد عقب میافتد.
همان طور که اشاره کردید، استانداردهای حضور چنین شرکتهایی در بورس شفاف نیست؛ در این شرایط، آیا پذیرش این شرکتها، بورس را دچار بحران نمیکند؟
قطعا بحرانهایی با ورود آنها ایجاد میشود، اما باید سازوکار استانداردی طراحی میشود تا جلوی ایجاد بحران را بگیریم؛ سازمان بورس باید استانداردسازی کرده و فضایی مناسبی را برای ورود این شرکتها به بورس فراهم و با مدیریت مناسب، بحرانها را کنترل کند. اگر استاندارد مشکل دارد، منطقیترین راه این است که استاندارد مناسبی تهیه شود، نه اینکه صورت مسئله (حضور شرکتهای دانش محور در بورس) را پاک کنیم؛ در نبود مقررات، در مورد پذیرش شرکتها و نحوه اجرا با شرکتهای متخلف سلیقهای برخورد میشود. پس اگر قانون داریم، نباید تخلفی از آن وجود داشته باشد.
یکی دیگر از مشکلاتی که سر راه پذیرش شرکتهای تکنولوژی محور وجود دارد، این است که بیشتر تحلیلگران داراییهای شرکتها را مبنای ارزشگذاری قرار میدهند و با توجه به این که شرکتهای تکنولوژی محور معمولا درآمدگرا هستند، مورد توجه قرار نمیگیرند. این مسئله را چگونه ارزیابی میکنید؟
تحلیل نباید در یک جهت باشد و با یک جنبه به شرکت نگاه کند؛ با توجه به بزرگ شدن بازار سرمایه تحلیلگران نیز باید به تحلیلات خود تنوع بیشتری دهند. در سال 1384 برای اولین بار دکتر کنی بحث تحلیل تکنیکال را مطرح کرد که در آن زمان، کسی این مفهوم را نمیشناخت و حتی مخالفتهایی با آن شکل گرفت. اما به تدریج تکنیکالیستها در بازار جا باز کردند و همان طور که میبینید، موفق هم هستند.
از سوی دیگر، پای مفهوم NAV در سال 80 به بورس ایران باز شد و پیش از آن وجود نداشت، اما اکنون تبدیل به یک مفهوم پیش پا افتاده شده است. با این حساب، اکنون تحلیلگران متمرکز بر داراییها هستند و باید این روند را تغییر دهند و تمرکز خود را روی درآمدزایی و پیشبینی آینده بگذارند. در واقع، بازار نباید نسبت به تغییرات حالت تدافعی و بسته داشته باشد؛ در غیر این صورت و اگر راه تغییرات را باز نکنیم، بورس فسیل میشود.
برخی اعتقاد دارند، شرکتهای تکنولوژی محور امنیت بازار را تهدید میکنند؛ این مسئله را چگونه میبینید؟
نباید به دنبال کنتورسازی دوم بود؛ چرا "هایوب" را به کنتور میچسبانیم، در حالی که وضعیت سایپا به کنتورسازی نزدیکتر است، اما کسی جرات گفتن آن را ندارد. مسئله اینجاست که ساختار بورس با شرکتها متفاوت و گاهی سلیقهای برخورد میکند و هرجا قانون را با سلیقه خود اجرا میکند.
سازمان بورس به تازگی اعلام کرده که سیستمی تهیه شود که نمادها به صورت استاندارد باز و بسته شوند؛ با این اوصاف اگر بنا بر استاندارد سازمان باشد، از امروز تا نهایتا 30 روز آینده باید نمادهای بسته شده (بانکیها، کنتور و ...) باز شوند و علامت تحت احتیاط کنار نماد آنها قرار بگیرد.
نکته اینجاست که بر اساس این قانون، نماد بانک "صادرات" یا "هایوب" اکنون نباید بسته بماند و وقتی این سوال از مسئولان شرکت بورس پرسیده میشود، در جواب میگویند که این نمادها پیش از این قانون بسته شده است. اما، سوال اینجاست که آیا چنین مواردی پس از عملی شدن قانون جدید، دیگر پیش نمیآید؟.
یکی از مشکلات به وجود آمده در قانون جدید، این است که کارگزاریها برای اینکه نمادهایی را که در کنار آنها علامت احتیاط قرار داده شده را برای مشتریان بخرند، باید از تکتک مشتریهای خود به صورت کتبی و نه اینترنتی امضا بگیرند که همین امر هزینه اداری را افزایش میدهد. از سوی دیگر، یکی از چالشهای بازار سرمایه، کمبود نقدینگی است و این در حالی است که اگر میخواهیم نقدینگی به بازار بیاید، باید امنیت در بورس حاکم شود. مهمترین عامل به وجود آمدن امنیت نیز این است که قانون به صورت سلیقهای اجرا نشود.
وضعیت بورس در سال آینده را چگونه میبینید؟
بورس راه درستی را پیش میرفت که متاسفانه اشتباهات دولتی مانند انتشار اوراق سپرده با سود 20 درصدی یا برخوردهای پلیسی برای کنترل بازار ارز بر این روند تاثیرات منفی داشت؛ یکی دیگر از مسائلی که برای سال آینده نگرانیهایی ایجاد میکند، عرضههای است که در صندوقهای بازنشستگی و بانکها در سال آتی انجام خواهند داد. مشکل اینجاست که بخش خصوصی توان خرید این عرضهها را ندارد و بنابراین شرکتهای بزرگ به امید اینکه خرید این شرکتها قسطی است، به سمت خرید این داراییها میروند. اما با توجه به شرایط اقتصادی نمیتوانند اقساط را پاس کنند و از این رو برای پرداخت مجبور میشوند که سهام خود را بفروشند و این باعث خارج شدن پول از بازار سرمایه میشود.